درایو تست Skoda Octavia از سال 2008 -

پیشاهنگ چک

ما در مورد پیشاهنگان چه می دانیم؟ آنچه اینها پیشگامان آمریکایی هستند ، اگرچه پیشاهنگی به معنای واقعی کلمه به معنای یک پیشاهنگ است. و این که در غرب ، جنبش پیشاهنگی با خیال راحت تا به امروز زنده مانده است ، احتمالاً به این دلیل که شرکت کنندگان آن کاغذ ضایعات و زباله ها را جمع نمی کردند و به وفاداری ابدی به رهبران سوگند نمی خورد. و سرانجام ، ما آخرین پسران را که توسط بروس ویلیس اجرا شده است ، می دانیم. به عبارت دیگر ، نام Skoda Octavia Scout 4x4 قطعاً به برخی فرصت ها اشاره دارد که یک ماشین مسافربری معمولی ندارد. تا حدودی ، این است.
درایو چهار چرخ؟ کامل به جلو!
برای شروع ، باید تشخیص داد که شما کسی را با تمام چرخ های چرخ ، نه تنها SUV ، بلکه اتومبیل هایی با فرمول چرخ 4x4 در بازار ما شگفت زده نخواهید کرد. به هر حال ، Skoda مدل کامل چرخ درایو Octavia Combi 4x4 را دارد که براساس آن ، در واقع ، پیشاهنگی ساخته شده است. با این حال ، در مقایسه با او ، Scout هنوز یک ماشین جدی تر است. حداقل از ترخیص استفاده کنید: این بیش از 40 میلی متر است و اگر با یک نسخه تمام چرخ ، سپس 16 میلی متر مقایسه کنید.
Scut عمداً یک ماشین شهری نیست: ضربه گیر و قالبهای قدرتمند بدون رنگ ، چرخ های 17 اینچی روی دیسک های ریخته گری پروتئوس ، از پایین هم از پشت و هم در جلوی ماشین در حیاط محافظت می کند ، درها را باز کردم و بسته کردم نیم ساعت دیگر ، به رانندگان مونتاژ شده نشان می دهد که در او چه چیزی است. احساسات مثبت ، من می خواهم به اندازه کافی توجه کنم.
با این حال ، من باید بلافاصله بگویم: همه این لوسیون های خارج از جاده و تمام درایو چرخ که با پلاک 4x4 مشخص شده اند به معنای این نیست که پیشاهنگ واقعاً در همه جا عبور خواهد کرد. یکی از پیشینیان من این دانش را در عمل دریافت کرد ، بنابراین اسکات با دستور چسبندگی سوخته به من آمد.
اما بعداً در مورد این موضوع آموختم.
گران و عصبانی
Skoda Octavia Scout 4x4 منحصراً توسط دو موتور با FSI دو لیتری 150 اسب بخار و یک TDI دو لیتری 140 اسب بخار TDI با فیلتر دوده مجهز شده است. در هر دو دستگاه ، مکانیک 6 سرعته قرار می گیرد. در قلب همه درایو -چرخ ، یک هالدکس سورتمه چند دیسک ، که در جلوی پل عقب نصب شده است. من یک نسخه بنزینی و یک مورد نادر دریافت کردم که شخصاً هرگز از آن پشیمان نشده ام.
گفتن اینکه من سالن پیشاهنگ را دوست داشتم این نیست که چیزی نگویم. قبل از Skoda ، من مجبور شدم با فواصل کوتاه در گلف جدید دوستم و در آزمون لئون بنشینم. همه اتومبیل ها دارای یک سقف آلمان هستند ، بنابراین بیشتر دستگاه ها و مکان آنها برای من آشنا هستند. اما ، با شروع تئاتر با یک چوب لباسی ، بنابراین آشنایی با ماشین با آنچه که برای صحبت کردن ، پنجمین نقطه از صندلی راننده ، پوست رنگ رنگ رنگ با درج های نوبوک همان شروع می شود ، شروع می شود. رنگ سقوط خواهد کرد. با دیدن این موضوع در روز ، من فقط گفتم WOW!. درست است ، ادعای ارگونومی کرسی ها وجود دارد. بیش از حد روی الاغ من است باریک و طولانی و بنابراین ، بالش ها روی ران تحتانی بسیار خرد شده اند. من هرگز نتوانستم بالش را پایین بیاورم ، مجبور شدم به آن عادت کنم. اما به جلو و چهارم ، شیب پشت ، کار با یک زیرمجموعه کمر ، همه چیز مانند لئون است. یعنی به صورت دستی ، بدون تنظیم الکترو. به معنای Skoda ، من می گویم ، فقیرتر: به عنوان مثال آینه ها ، یک کلیک ساده از یک دکمه اضافه نمی کنید. اما دریچه ای وجود دارد ، اگرچه واحد کنترل باعث لذت آنها نمی شود.
عدم مقاومت دستگاه بر لنت های آلومینیومی روی صخره ها و دسته آلومینیوم در جلوی مسافر جلو تأکید دارد. در محفظه چمدان مش وجود دارد.
فرمان همچنین مطابق با دکمه های کنترل چند سیستم روی کنسول مرکزی شبیه به Ceatovsky است ، اما دارای ذخیره مناسبی برای تنظیم است: می توان آن را تقریباً به زانو درآورد یا آن را به سینه نزدیکتر کرد. من دوست ندارم؟ فشار از خود و شما در ماشین فرمول هستید. multikoklich به یک سبک فولکس واگن. اما خود کنترل آب و هوا و نمایش سیستم رسانه ای جالب تر از صندلی است ، اگرچه فقیرتر از اتومبیل های آلمانی است. و پنل ابزار ، صادقانه ، تحت تأثیر قرار نگرفت. شاخص های سطح سوخت و دمای سیستم خنک کننده دو نیمه نیمه دومی است که در ابتدا باید از نزدیک نگاه کنند. و در اینجا نمایش رایانه سفر به آنچه شما نیاز دارید! این به کریستال های مایع او هر آنچه را که راننده از متوسط \u200b\u200bمسافت پیموده شده روزانه و مصرف سوخت نیاز دارد ، برای سوخت گیری (نشان دهنده اجرای باقیمانده) می گیرد و از آن عبور می کند.
پدال ها در حال حاضر بزرگسالان هستند ، نه کسانی که در صندلی لئون هستند. و پدال گاز به طور کلی کف است. در درگاه ، جیب برای چیزهای کوچک و بطری های 0.5 لیتر یا قوطی های آلومینیومی. یک بازو وجود دارد که در زیر یک جعبه نسبتاً بزرگ پنهان است. در قسمت پشتی صندلی عقب بازو قرار دارد. او یک میز است ، او یک دریچه برای مدت طولانی است. به طور طبیعی ، پشت به نسبت 40x60 تاشو می شود.
صندلی های جلو و عقب با گرمایش برقی ، که با استفاده از زمستان از دستگاه ، با در نظر گرفتن مواد خود صندلی ها جشن نمی گیرد. قسمت پشتی برای افراد دارای قد متوسط \u200b\u200bو زیاد بسیار مناسب خواهد بود. و در پشت آنها یک تنه عظیم ، که حجم آن می تواند به 1600 لیتر برسد. پنج چمدان در آن قرار دارد ، چندین کیسه و همه اینها هنوز هم می توان با یک پرده زیبا پوشانده شد. فقط یک شکایت وجود دارد: من هرگز پیدا نکردم که چگونه تنه را از کابین باز کنم. البته ، یک سوچ چند نفره وجود دارد ، اما هنوز هم خیلی راحت نیست. و همچنین این واقعیت که من باید حدس بزنم که اگر در وسط سمت چپ آن فشار دهید ، دریچه مخزن بنزین باز می شود.
هر چیز دیگری فراتر از ستایش است.
در حومه مسکو
عملاً برفی باقی نمانده است ، جاده ها حتی در منطقه تمیز می شوند ، اما! .. اما هنوز آهنگ هایی وجود دارد که پیشاهنگی من به سادگی متولد می شود. یعنی از جاده اهمیت منطقه ای تا دروازه کلبه تابستانی: اول و نیم کیلومتری در امتداد رودخانه یخی ، و سپس سیصد متر در امتداد برف مرطوب.
Scout Octavia سریعترین اتومبیل نیست ، اما سازنده در 10 ثانیه شتاب را به صدها نفر تضمین می کند. اما پس چرا نمی توانم با سوت چراغ راهنمایی را ترک کنم؟! پدال روی زمین قرار دارد ، موتور آنقدر قدرتمند و خوشمزه غرش می کند که انتظار دارید اکنون شما را در پشت صندلی فشار دهید! و شتاب به طرز حیرت انگیزی بی حسی است ، و به جای پیکان سرعت سنج ، که باید در اول به حداقل 60 کیلومتر در ساعت برسد ، محدود کننده انقلابی ایجاد می شود: پیکان کیلومتر سنج به منطقه قرمز رفت. درست است ، از انتقال دوم ، وانت شروع می شود ، اگرچه من آن را شتاب مطمئن نمی نامم.
چرا ، با پیشاهنگی چیست؟ محلول در پمپ بنزین پیدا شد: وقتی از ماشین خارج شدم ، بوی آشنا را احساس کردم ، بوی کلاچ سوخته ، در معرض قوس های چرخ ، ظاهراً یکی از همکاران سلف من در زمستان تصمیم به بررسی خارج از کشور گرفت خصوصیات جاده ای دستگاه ، به طور طبیعی آن را کاشته و سعی در بیرون آمدن از خود ، دیسک را سوزاند ، دیسک را سوزاند. از این رو شوک در چرخ دنده های کم و شتاب بی حسی و پدال چسبندگی فوق العاده بزرگ. چه تاسف خوردی!
اما هیچ کاری نمی تواند انجام شود: تا 200 کیلومتر ، ما هنوز نمی توانیم شتاب بگیریم. با وجود این واقعیت که شش کیسه هوا در ماشین وجود دارد ، بهتر است خطرات زیادی را در پیش نگیرید و به راحتی از نقطه A به نقطه B. برسید چالش ها و مسائل.
مسیر یخ بدون مشکل برطرف شد و پیشاهنگ از برف نترسد ، فقط چند بار با چرخ های جلو.
من واقعاً مصرف سوخت را دوست داشتم. اگر پدال را با دمپایی زیر پا نگذارید ، پس از آن سفر میزان تقریبی 6 لیتر در صد در شهر و حدود 10-11 در شهر را نشان می دهد. برای یک Kopeckoy ، بسیار قابل قبول است و با پارامترهای اعلام شده مطابقت دارد.
با چه کسی به اطلاعات برویم؟
جای تاسف است که آشنایی با Scout تنها دو روز کوتاه بود. با این حال ، او موفق شد چند صد کیلومتر به آن ضربه بزند ، چندین کالای بزرگ را از IKEA و OBI حمل کند و برای یک ماه پیش از این در مترو قرار بگیرد. در هر کجا او به من کمک کرد. و من فقط 15 لیتر بنزین را صرف کردم.
و بسیار مایه تاسف است که من با Skoda احساس غلبه کردم. اگر من به یک مسافر همه حرکت می کردم ، آن را ترجیح می دهد یک Volvo XC70 داشته باشد. به یاد دارم که Skoda فقط درخشان است ، اما من کمترین سادگی را در این زمینه دوست دارم. و طاقچه قیمت ، که در آن پیشاهنگ مستقر شده است ، پیروزی جزئی به او نمی دهد. نسخه بنزین (موتورهای دیزلی ، همانطور که من آن را می فهمم ، هنوز نیست) 945 هزار روبل هزینه دارد. این نزدیک به 40 هزار دلار است. همان XC70 با موتور 2.5 دارای 200 هزار روبل بیشتر است ، اما به نظر من این پول مصرف نمی شود. یکی دیگر از رقیب های Subaru Forester در حداکثر پیکربندی با موتور 2.0X فقط هزار روبل (!) گران تر است. بله ، و Outback با یک موتور 2.5 لیتری بیش از سه هزار دلار است.
بنابراین داشتن اکتاویا پیشاهنگ دشوار است: رقبا جدی هستند ، آنها انگشت شما را در دهان خود نمی گذارند.
دیمیتری سمینوف
عکس توسط نویسنده و Skoda
 

منبع: مجله Automobile Izvestia [آوریل 2008]