درایو تست توسط رنو لاگونا 2005 - 2007 هاچ بک
فرانسه - ژاپن - یک حساب برابر
به طور دقیق تر ، اتومبیل هایی با بدنه ای از واگن ایستگاه همیشه واکنش بسیار مبهم از طرف مشتریان ایجاد کرده اند. برخی از مدل ها ، پس از نسخه نسخه با این ، در ابتدا یک نوع فایده سودمند ناگهان تقریباً فرقه شد ، در حالی که برخی دیگر به سادگی معلوم شد که با ذهن مصرف کننده بیگانه هستند که اکنون فقط در فهرست شرکت ها می توان یافت - وجود داشت - حجم فروش بسیار اندک است. و آنچه جالب ترین است ، تا به امروز هیچ جهانی صحیحی وجود نداشت. هیچ کس واقعاً نمی داند که خریدار با چه چیزی هدایت می شود و یک مدل خاص را با واگن ایستگاه ترجیح می دهد. به نظر می رسد ، طبق منطق چیزها ، تأکید در هنگام ایجاد چنین مدلهایی باید بر روی حجم محفظه چمدان و ظرفیت حمل قرار گیرد ، اما بسیاری از جهان های موفق تجاری وجود دارد که امکان حمل و نقل کالاهایی که در برابر هرگونه انتقاد مقاومت نمی کنند ، وجود دارد واد به عنوان مثال ، BMW 3 Touring - یک دستگاه چرخدار چرخدار شیک می تواند شما را با پویایی و کار بسیار عالی و همچنین بالاترین کیفیت مونتاژ و قابلیت اطمینان خوشحال کند ، اما حجم تنه این واگن ایستگاه اصلاً ندارد یک محموله بزرگ و حتی بیشتر از این - سازنده عمداً از تمایل خریداران برای تماس با این مدل های جهانی ورزشی پشتیبانی می کند و اغلب مدل هایی با اثاثه یا لوازم داخلی مخملی از محفظه بار ارائه می دهد! اگر فکر می کنید این موارد جدا شده است ، پس اشتباه می کنید. اخیراً ، Alfa Romeo 156 SW از تست ما بازدید کرد ، که دارای محفظه بار ، بسیار کوچک است ، باید بگویم ، به طور کلی با پوست بژ سبک پوشیده شده بود. و هیولا مانند Audi RS6 Avantes یا Mercedes-Benz E55 AMG T-Modell در هیچ چارچوبی قرار نمی گیرند. یک واگن ایستگاه خانوادگی را تصور کنید ، از مکانی به صدها در 4.5 ثانیه شتاب می یابد! به طور طبیعی ، پس از چنین جاذبه ای ، هرگز برای کسی اتفاق نمی افتد که از حجم صندوق عقب یا قابلیت حمل و نقل در این اتومبیل کالاهای بزرگ یا طولانی ...اما بیشتر واگن های ایستگاه ، که در تعداد زیادی از چرخ در جاده های جهان ، به طور طبیعی هیچ ارتباطی با منحصر به فرد فوق ندارند - این اتومبیل های معمولی با افزایش قابلیت های حمل بار و تحول سالن هستند که برای آن طراحی شده است. عمل در شرایط عادی. خریدار فقط باید اندازه را انتخاب کند ، امروزه اصلاحات با این نوع بدنه تقریباً در همه کلاس ها ارائه می شود ، به استثنای زیر مجموعه ها و مدل های نماینده. اگرچه هیچ چیز برای همیشه در زیر ماه - اخیراً در چندین سایت اینترنتی اطلاعاتی در مورد آماده سازی برای تولید نماینده آئودی A8 با بدنه جهانی وجود داشت. آیا می توانید یک انبار را بیش از صد هزار دلار تصور کنید؟
قهرمانان امروز به هیچ وجه داغ نیستند و گرانترین نمایندگان خانواده گسترده جهانی مسافر نیستند. این دو مدل معمولی از طبقه متوسط \u200b\u200b، در پیکربندی اصلی ، با درایو چرخ جلو و موتورهای اصلی 1.8 لیتر -یعنی حداقل ممکن برای این مدل ها است.
رنو لاگونا دوم برای مدت زمان نسبتاً طولانی در بازار ما ظاهر شد و نسخه با بدنه واگن ایستگاه از همان ابتدای تولید در محدوده حضور داشت ، اگرچه واگن های ایستگاه معمولاً بعداً ظاهر می شوند. احتمالاً ، ظاهر سریع واگن ایستگاه تا حدی طیف کوچکی از بدنهایی را که این مدل با آن تولید می شود ، برانگیخته است. مانند نسل قبلی ، رنو لاگونا نسخه ای با بدنه سدان ندارد. و این بدان معنی است که اگر واگن ایستگاه بلافاصله پس از شروع تولید ظاهر نشود ، این شرکت می تواند خریداران بالقوه را از دست بدهد: می توان فقط چند نسخه از هاچ بک را انتخاب کرد. مزدا 6 ، پیروان مدل 626 را با ما و در سراسر جهان محبوب است ، با انتخاب بدن ، برعکس ، نظم کامل - یک سدان ، یک هاچ بک پنج دره و خود جهانی وجود دارد. این مدل در بهار در بازار ما فروخته شد ، اما آخرین نوع بدن فقط چند ماه پیش در دسترس قرار گرفت.
هر دو اتومبیل باید بگویم ، فقط فوق العاده: بدن جهانی ، به نظر من ، در ابتدا هماهنگ تر از یک سدان است. واگن ایستگاه که ژاپنی ، آن فرانسوی ، به سادگی از چشم لذت می برد - از نظر ظاهری آنها هیچ یورش به فایده گرایی ذاتی در مدل هایی با تنه بزرگ وجود ندارد. درست است ، شش مورد از این نظر سنتی تر است ، در طراحی او چیزی وجود ندارد که نگاهش بتواند به آن برسد ، فقط یک ماشین محکم و زیبا است. واگن ایستگاه Laguna II به سادگی از رقابت خارج است: ماشین آنقدر زیبا است که من نمی خواهم در مورد هر نوع بدن دیگری فکر کنم ، مگر در مورد یک کالسکه پنج درب. در داخل ، همه چیز دقیقاً برعکس است -من مزدا را با فضای داخلی متوسط \u200b\u200bاما بسیار با کیفیت و راحت آن دوست دارم ، که توسط ارگونومی و مواد دکوراسیون باشکوه از رنو با اشکال آوانگارد و ظرافت های کوچک آن تأیید شده است. حتی در لاگونا دوم ، کلید را دوست ندارم ، که کارت پلاستیکی است. برای شروع ماشین ، این کارت باید در قسمت پایین کنسول مرکزی وارد شکاف شود و سپس دکمه Stop/Start را که در محل قفل احتراق معمول واقع شده است ، فشار دهید. به نظر می رسد این نکته جالب است ، به خصوص که سیستم می تواند به گونه ای پیکربندی شود که چند متر قبل از ماشین مالک را تشخیص دهد و در را برای او باز کند. اما در جریان عملیات واقعی (روزنامه نگاران Autopanorama چنین اتومبیل سوار می شوند) معلوم شد که این دستگاه خیلی راحت نیست. برای غرق شدن و بستن ماشین ، باید به جای دو معمول ، سه یا چهار عمل را انجام دهید. بهتر است اگر مدار شروع موتور شبیه به آنچه در BMW هفت جدید استفاده می شود ، در آنجا کلید صفحه کلید خود یک دکمه باشد و موتور با فشار دادن آن راه اندازی می شود.
چگونه واگن های ایستگاه را آزمایش کنیم؟ مدیریت ، پویایی شتاب ، مقاومت در سرعت زیاد ، تمایل به اسکی یا تخریب - به نظر من همه اینها در این مورد چندان مهم نیست. در پایان ، اگر شخصی تصمیم به خرید یک ماشین نسبتاً گران قیمت با چنین نوع بدنی نسبتاً نادر گرفت ، پس او این کار را انجام داد ، ظاهراً دقیقاً مانند آن ، در این نسخه او توسط چیزی که در سایر اتومبیل ها نیست جذب می شد. و واگن ایستگاه چه چیزی می تواند داشته باشد؟ درست است - محفظه بار. اگرچه چیزی برای لاف زدن در مورد آن وجود ندارد ، زیرا در حالت عادی ، هر دو واگن ایستگاه با حجم محفظه چمدان در محفظه چمدان تأثیر نمی گذارند و شماره هایی که ظرفیت تنه را مشخص می کند ، ثبت نمی شود. اگر صندلی های عقب تاشو نباشند ، محفظه چمدان رنو لاگونا II Grandtour و Wagon ایستگاه مزدا 6 به ترتیب 475 و 505 لیتر است. برای حمل و نقل کالاهای بزرگ و طولانی ، صندلی های عقب را می توان تاشو کرد و در هر دو اتومبیل هم به هم و به طور جداگانه - به نسبت 1/3 و 2/3. و در صورت تاشو صندلی های عقب ، از بین بردن پرده تاشو ، حجم محفظه چمدان بارها افزایش می یابد - حداقل 1500 لیتر فضای آزاد در اختیار شما خواهد بود.
دو واگن ایستگاه تقریباً یکسان است: موتورهای 1.8 لیتری در هر دو مورد با کار خود به خوبی مقابله می کنند ، بدون اینکه مجبور شوند از کمبود قدرت پشیمان شوند. علاوه بر این ، من برای یک موتور 2.0 لیتری که توسط 10-20 اسب قدرتمندتر خواهد بود ، در هزینه اضافی نمی بینم ، زیرا موتور اصلی برای چشم ها کافی است. اگرچه بین اتومبیل ها تفاوت هایی وجود دارد: با همان حجم کار ، موتورهای آنها شخصیتی کاملاً متفاوت را نشان می دهند. به عنوان مثال ، موتور Renault Laguna II در قسمتهای زیرین کمی خلط است که همراه با پدال کلاچ کاملاً غیر اطلاعاتی اما بسیار سبک ، باعث می شود که ماشین در راننده خواستار شود: حداقل در طول سفر ، اما مطمئناً خواهد بود وقتی لمس شد ، بمیر! اما پس از آن - کاملاً بدون مشکل: حتی کار ، ضبط دلپذیر 3500 دور در دقیقه و سطح سر و صدای نسبتاً کم. با این حال ، اگر موتور را به زنگ زدن پیچیدید ، صدای آن کاملاً به سالن نفوذ می کند. در مزدا ، موتور کمی بلندتر و بلندتر کار می کند ، اما به نظر می رسد این ویژگی ملی همه مدل های این برند است. MPV و مدل های خانواده سوم ، و حتی Xedos 9 لوکس دقیقاً همان ضرر را متحمل می شوند. اما این بدان معنی نیست که مزدا 6 یک ماشین پر سر و صدا است ، عایق صدا در اینجا در بالا است و چیزی جز یک موتور زنگ زده در آن شنیده نمی شود حرکت - جنبش.
روحیه ورزشی کل خانواده ششم نیز در واگن ایستگاه وجود دارد ، با وجود این که تعلیق عقب قابل تنظیم دیگری در اینجا نصب شده است. تا حدودی موتور نیز مقصر این امر است. بسیار شیب دار است و فقط یک منبع بی پایان گشتاور را خوشحال می کند. اگرچه ، مانند Lagunovsky ، این موتور 16 سوپاپ نیز مانند انقلاب های کم و در 50 کیلومتر در ساعت دنده چهارم نیست ، اگر خشونت بر روی موتور نباشد ، حداقل حداقل مسخره آن است. اما اگر تومومتر را به فلش پایین تر از 2000 دور در دقیقه ندهید ، مزدا مایل به رفتن به هر دنده ای است - حتی در پنجم و زیر تپه. هنگامی که شما مانند این رانندگی می کنید ، پیوند از یک ماشین به ماشین دیگر ، بلافاصله قابل توجه می شود که چقدر رویکرد برای ساخت اتومبیل ها متفاوت است: مزدا به طرز چشمگیری کوتاه تر از رنو است ، و این به دستگاه ژاپنی اجازه می دهد بسیار پویاتر به نظر برسد. اگرچه در حقیقت ، همه چیز متفاوت است: موتور 116 اسب بخار واگن ایستگاه فرانسوی فقط در 10.8 ثانیه صد از مکانی را برای او فراهم می کند ، در حالی که یک ماشین ژاپنی با داشتن 120 اسب در اختیار وی است ، این تمرین را دقیقاً در 11 ثانیه انجام می دهد. البته تفاوت آن ناچیز و حتی بیشتر - نامرئی در طول عمل معمول است ، اما من یک بار دیگر تکرار می کنم - با توجه به برداشت های سورتمه ای از مزدا 6 1.8 ، به نظر می رسد راننده بیشتری است.
نتیجه گیری چیست؟ اگر با چیزهای کوچک تقصیر پیدا نکنید ، هر دو اتومبیل در طبقه متوسط \u200b\u200bخوب هستند - مدل های طراحی شده خوب با جداسازی واضح از تصویر. این ماشین فرانسوی برای افرادی است که آماده هستند تا برخی از تفاوت های ظریف را بخاطر ظاهر جذاب و هماهنگ ببخشند. برعکس ، دستگاه ژاپنی برای افراد عملی است - تجارت ، گرفتن ، هوشیار. این به هیچ وجه به معنای این نیست که ماشین با کاریزمای خود به مالک فشار می دهد ، نه. در پایان ، این یک BMW M3 یا Jaguar XK8 نیست ، جایی که پیروی از تصویر و سبک در وهله اول قرار می گیرد و به سادگی مالک را ملزم به سوار شدن ، لباس و غیره می کند. هر دو اتومبیل ممکن است یک ماشین خانوادگی باشند ، اگرچه در منطقه ما تعداد معدودی از قبیل حمل و نقل برای سفر به یک پیک نیک و یک اسب بخار برای یک تاجر استفاده می کنند ، زیرا یک محفظه بزرگ چمدان به شما امکان حمل و نقل کالا را می دهد.
ما به این نتیجه می رسیم که هر دو مزدا 6 و لاگونا دوم تفاوت های اساسی بسیار کمی از یکدیگر دارند و تفاوت فقط در یک رویکرد سازنده متفاوت هنگام توسعه گره ها و مجامع خاص است. درایو چرخ جلو ، موتورهای چهار سیلندر به طور عرضی (برای Laguna II ، یک V6 3.0 لیتری نیز امکان پذیر است) ، گیربکس های اتوماتیک یا مکانیکی ، چندین سطح تجهیزات ، اگرچه لازم به ذکر است که هر دو اتومبیل در آن بسیار مجهز هستند پایگاه داده تقریباً همه چیز در لیست تجهیزات استاندارد وجود دارد ، بنابراین هنگام سفارش یک ماشین فقط برای برخی از زیاده خواهی های ویژه ، مجبور به پرداخت هزینه اضافی خواهید شد ، بدون آن شما نکته ای را برای خرید یک ماشین گران قیمت جدید مشاهده نمی کنید.
به زودی ، بازار ما به همه نسخه های چرخ محرک Mazda 6 می رسد ، که فقط در پیکربندی برتر -با یک موتور 2.3 -لیتری ، یک پاسگاه اتوماتیک و غیره فروخته می شود. متأسفانه ، رنو ، همه درایو را ندارد و در آینده نزدیک ظاهر چنین اصلاحاتی انتظار نمی رود.
متن: پاول کوزلوفسکی و سرگئی میتسکوویچ