درایو تست مزدا CX-9 از سال 2007 SUV
شکار غاز
ما با مادربزرگ زندگی می کردیمدو غاز شاد ،
یک خاکستری ، دیگری سفید ،
دو غاز شاد.
آهنگ عامیانه روسی
مزدا واقعاً شبیه غاز است. در یک چربی چربی ، که در جوانی ، وقتی او این چهره را تماشا می کرد ، که به احتمال زیاد CX-7 نامیده می شود. خلبان نیز خوب تغذیه شد. به نظر می رسد صدا مانند آن در یک جیره خشک دشوار خواهد بود. اما پس از آن به نظر می رسید که همکار فقیر زیر مطبوعات قرار می گیرد: Boom-Boom-Boom و اکنون یک نژاد غاز جدید با منقار مربع و بال های مسطح وجود داشت.
برای رسیدن به روسیه ، غازهای غاز ما مسیری طولانی را طی کرده اند. با شجاعت به دست آوردند ، آنها از پشت اقیانوس قایقرانی کردند (یا پرواز کردند). خلبان از طریق اقیانوس اطلس قایقرانی کرد. یک آمریکایی خالص برای ایالات متحده اختراع شد و در همان مکان در یک کارخانه در آلاباما تولید شد. SC-9 در زمان شروع فروش در وطن ما بیش از یک سال در ایالات متحده به فروش رسیده است ، اما برای جمع آوری غاز در زیر هیروشیما از شرق پرواز کرده است.
چه چیزی غازهای ما در آمریکا را دوست ندارد؟ همانطور که می دانید ، ماهی به دنبال آن است ، جایی که عمیق تر و غاز که در آن بهتر تغذیه می شود. در زمانی که تصمیماتی در مورد فروش آینده این اتومبیل ها در روسیه گرفته شد ، بازار با سرعت سریع رشد کرد و در عین حال ما هرگز کمبود افرادی که بیشتر یا دو نفر دیگر را دوست دارند ، نداریم. و اگر ارزان تر نیز باشد ، پس از نظر تئوری ، خط باید روکش می شد. اما اقتصاد جهانی طرف همه برنامه های مازدیان و هوندیان را راه اندازی کرد. موافق ، زبان به تماس با غول های پنج متری با دستگاه های ضد Crisis تبدیل نمی شود. با این وجود ، روسیه همیشه کشوری منحصر به فرد بوده است که جنگ به چه کسی و چه کسی مادر است ، بنابراین من تعجب نخواهم کرد اگر فروش این گلومین زیاد سقوط نکند. اما آنچه توسط شخص هدایت می شود ، انتخاب یک زندان نیمه رنگی به عنوان ماشین برای خود به عنوان ماشین ، امروز سعی خواهیم کرد که آن را بفهمیم.
من مطمئناً می دانم: همان شخص نمی تواند همزمان خلبان و CC-9 را همزمان دوست داشته باشد. زیرا آنها کاملاً متفاوت هستند. آنها به همان اندازه متفاوت هستند که ببر آلمان با T-34 شوروی متفاوت بود. درست همانطور که ماسه های قند با یخ قطب جنوب متفاوت است. درست همانطور که جاده های بادگیر اروپا مانند بزرگراه مستقیم آمریکایی نیست. با وجود این واقعیت که در ابتدای مقاله من به عنوان چربی غاز مزدا نامیدم ، اشکال آن هنوز هم بسیار ظریف تر از Kubature of Honda است. یک ویژگی متمایز خطوط صاف SC-9 در خارج و داخل. هنگام ملاقات با یک خلبان ، گویی که به پیشانی او برخورد کرده اید. به طور دقیق تر ، در مورد زباله تقریبا عمودی رنده بزرگ رادیاتور. علاوه بر این ، ضربه دیگری به قفسه های جلوی آن ، به وضوح به اندازه نه به وضوح نیست. سقف کاملاً مسطح ، و در پشت آن یک صخره محض از درب عقب تنه قرار دارد. نگاه BATC با یک سنگ از یک صخره سقوط کرد ، اما در طول راه او موفق به توجه به چراغ های عمودی تاریک شد.
در داخل یک وضعیت مشابه است. در سالن CC-9 ، به دو دلیل کمتر می شوم. اولا ، فرود در اینجا مسافر بیشتری است. ثانیا ، طراحی آنقدر تیز نیست و مانند خلبان روبرو است. و سوم ، من لازم نیست که به دنبال چیزهای خود باشم: جعبه ها و جیب های استاندارد در درها ، در اینجا همه ظروف برای ذخیره مواردی که مزدا می تواند به آن بپردازد وجود دارد. اگرچه ، در واقع ، این البته منهای است. در هوندا ، انواع محفظه ها ، جعبه ها و سوله ها به همان اندازه که دوست دارید است. و در هر سه ردیف بنابراین اسکلروتیک مانند من پیشنهاد می کنم از خرید خلبان به همین دلیل خودداری کنم. خوب ، اگر حافظه به ترتیب باشد ، در هوندا می توانید با گذاشتن همه چیز از خلال دندان تا آهن در مکان ها زندگی کنید.
در پشت فرمان نشسته ام ، می فهمم که فرود در آنجا و آنجا راحت است. صندلی ها کاملاً نرم هستند ، آنها به طرفین نمی چسبند ، آنها فشار نمی آورند. نه برای نژادهای ریخته شده! اما Rudders برای جلال موفق بود. خوب است که فرمان را در دستان خود بگیرید. این فقط برای پیچاندن آن بر روی خلبان است ، همانطور که باید. چهار انقلاب از توقف تا توقف. فرمان با نسخه های آمریکایی یکسان است. آه ، آمریکا! از این رو عدم وجود اطلاعات و یک خلاء ملموس هنگام حرکت در یک خط مستقیم. در CC-9 ، ابزار دقیق تر است ، اگرچه با شفافیت خاصی نمی درخشد.
در هنگام خروج از پارکینگ ، بلافاصله برخی از مشکلات را تجربه می کنم. او به عقب نگاه کرد ، و در آنجا غار جدید افون را نه. من نمی توانم پایان کار را ببینم. نور در انتهای تونل به سختی از بین هر دو اتومبیل در پشت قفسه های میانی می شکند. بیایید سعی کنیم به دستگاه ها برویم. و پس از آن یک ضربه وحشتناک به من رسید: هیچ پارکینگ در CC-9 وجود ندارد! و این بیش از پنج متر طول دارد! اما فروشندگان کار اضافی هستند. در هوندا ، این یک دستگاه است ، فوایدی که ممکن است برای اولین بار در زندگی ام متوجه شده ام ، خوشبختانه ارائه شده است.
امروز من نیلز هستم ، روی غازها پرواز خواهم کرد. در ابتدا در این عجیب و غریب و زاویه ای. شتاب در هوندا با یک جهش عجیب و غریب ، که مشخصه تر اتومبیل های چرخ جلو است ، به یاد می آورد. هیچ جانوری در یک موتور شش سیلندر ، خوش شانس ، بدون شکست و گرفتن وجود ندارد. گیربکس پنج ضربه ای به آرامی و بدون ترمزهای خاص سوئیچ می کند. تعداد چرخ دنده ها را می توان با استفاده از اهرم KP که روی یک جزر و مد مناسب قرار دارد ، به یک یا دو محدود کنید ، یا می توانید با فشار دادن یک دکمه ویژه در سمت چپ آن ، فقط سه مورد بیش از حد در بازی بگذارید. فراوان یک چیز مفید است.
اما سوراخ ها باید بترسند. خلبان با پاهای کوتاه خود می کوبد و با وجود مشخصات تایر بالا ، سواران را کاملاً تکان می دهد. پرنده غاز پرنده آب است. شاید به همین دلیل خلبان دوست دارد در امواج نوسان داشته باشد؟ با ترک محاکمات خارج از جاده ، متوجه شدیم که این غاز این غاز را دوست ندارد. آغازگر لرزش قوی است ، سیستم تمام چرخ VTM-4 کاملاً پارکت است. فقط در برفی در حیاط. اکنون به CC-9 پرواز می کنیم. احساسات مشابه هستند. موتور آتش نیست. اما هنوز هم مزدا نسبت به اقدامات راننده پاسخگو است. به طور خلاصه ، فرمان آموزنده تر است ، یک جعبه کمی سریع (به هر حال ، با یک حالت دستی صادقانه) ، کمتر از رول. البته ظرافت ها ، اما سفر به مزدا آسانتر و دلپذیر است. و چگونه او در یک خط مستقیم پرواز می کند! شما ابعاد و توده های عظیم را فراموش می کنید. اما نه برای مدت طولانی. اتصالات ، لبه های تیز گودال ، درزهای CX-9 همه چیز را از جاده جمع می کنند. پرداخت یک تعصب ورزشی و دیسک های 19 اینچی.
در خارج از جاده همان داستان. چرخ ها بر روی برآمدگی های بی گناه آویزان شده اند ، و مورد تأیید شبه اجباری ، مانند هوندا ، در اینجا نیست ، و سیستم تثبیت خاموش نمی شود و به همانطور که می تواند کمک می کند ، چرخ راست را کند می کند. باز هم ، می توانید حیاط را ترک کنید ، به سمت دریاچه نیز روی شن و ماسه بروید. خوب ، چه می خواستید؟ هیچکدام از تولید کنندگان اتومبیل دیگر هرگز این اتومبیل ها را برای SUV ها نداشته اند و نمی دهند. یک خلبان چرخ جلو در آمریکا وجود دارد. در اینجا دوباره ، مهم نیست که چگونه من به این اتومبیل ها می روم ، چه نوع استدلال های دروغین را برای توجیه خرید آنها به وجود می آورم ، نکته اصلی همیشه به همان اندازه است. من ظاهراً با Gigantomanes در سیارات مختلف زندگی می کنم. بنابراین ، من آنها را بد درک می کنم و نمی توانم درک کنم که چرا آنها به این شکار غاز مشغول هستند. چرا یک ساکن شهری حتی اگر او سه صندلی کامل از صندلی داشته باشد ، به یک کانال پنج متری احتیاج دارد؟ بپرسید ، چند بار او از همه آنها استفاده می کند؟ اما کشور ، به یاد داشته باشید ، ویژه است. و افراد موجود در آن بیشتر دوست دارند ، حتی اگر شما ترک کنید. و هنگامی که فقط برای یک و نیم لیمو نیز ، چگونه آن را نگیریم؟
دیمیتری کروتوف
منبع: مجله موتور [مارس 2009]