تست درایو Hyundai Terracan از سال 2004 SUV

اسکیت زدن

واقعیت فوق العاده زندگینامه ما یک آزمون مشترک هیوندای تراکان با همسران تاتیانا لازاروا و میخائیل شام است. اگر چه شوهر و همسرش یک شیطان هستند، هر کس ایده خود را در مورد ماشین دارد. ما آنها را با هم گذاشتیم و چنین تصویری داشتیم.
یک وظیفه چگونگی تقسیم یک ماشین برای دو راننده، ما تصمیم گرفتیم بسیار ساده تر از مشکل گزارش مشترک درایو تست تصمیم گیری کنیم. آنها می گویند، ILF با پتروف نیز، همچنین مشکلات مربوط به تقسیم کار را مطرح می کند. اما آنها آسان تر بودند. آنها شوهر و همسر نیستند. و به طور کلی، راه حل های همکاران نویسندگان در ادبیات کمی است. و جایی که تصورات آن، یک خواننده متفکر، امیدوار است که آن را بفهمد.
روز اول. در زندگی روزمره من جدی هستم علاوه بر جوک ها. بیش از حد باید در تلویزیون قلاب، به طوری که با همان لذت بردن از آن را خارج از چارچوب خود را. در دوران شوروی، آن را توسط کمیک های Herlifa Bidstrup به یاد می آورد بافت دشوار کتاب های درسی مدرسه. یکی از آنها در مورد شوخ طبعی، لسنیکی (به عنوان یک تایر قدیمی) کوتاه بود با چهره امروزه Arkady Arkanova امروز. شورشینی در خانه نشسته و داستان را تشکیل می دهد. در آرد وحشتناک او در اطراف آپارتمان جرأت می کند، به طور مداوم سیگار می کشد، همسرش را فریاد می زند، سگ را لگد می زند. فریم نهایی: طنز طنز در صحنه ایستاده و داستان باستان را می خواند و با همان فیزیوگرافی وحشیانه Arkanova، و سالن با خنده دروغ می گوید. من در مورد چه چیزی صحبت می کنم؟ بر اساس طبیعت آشپزخانه خنده دار و پنهان آن.
 
در اتومبیل هیوندای، در واقع کمی مضحک است، اگر چه یک مرد نادر روسیه را امتحان کنید نه به تعقیب، ابتدا نام نام تجاری شنیده می شود. اما در حال حاضر هیوندای برای گوش از هموطن همان همیشگی به عنوان Hungybins برای پدر و مادر ما شد. همانطور که برای کلمه Terracan، ضرب و شتم از او، با یک سوسک، شگفت آور حتی یک مغز تنبل، و یک ذهن کنجکاو دانستن است که Terracan معنی زمینی laddy، در تمام نیست گیج شده بود. و اگر من از آن لذت ببرید در چیزی، آن را بیش از تناقض بین دیدگاه بسیار خوبی از خداوند و صدای جیر جیر از clason است. flawlessness صریح از سازندگان تصویر. خاموش Terracan به نظر می رسد تا حدودی خوب است. ضربه گیر های عظیم، لعاب زیادی از چراغهای جلو، جنگنده از بین برد شبکه رادیاتور ... در نگاه اول، آن است که بسیار دور نسبی نوع ژاپنی به خوبی سزاوار تویوتا لندکروزر است. سالن بسیار مناسب تر از آن به نظر می رسد تا زمانی که غرق بدن briginal شما است. نه تنها در این نزدیکی هست، اما در پشت شما با خیال راحت می تواند مردم را از گیاهان و نباتات و نمی شود شرمنده از مکعب از نیمه دوم. به تنه، که، با صندلی باز می شود، به هیئت وحشتناکی بزرگ، شما می توانید به رهبری - این است که چگونه به این مهم ساخت و ساز ماشین. پوست در سالن خوب و نرم است، به خصوص در دو کرسی اول، احتمالا دلیل آن است که حتی بیشتر هموار زمانی که گرم می شود را فعال کنید.
شما متوجه شدم که من سعی کنید به توصیف خودرو به عنوان آنجا که ممکن است. و این با وجود این واقعیت است که من کاملا بتوارگی خودرو ندارد. من اشک lunizing بیش از هر جزئیات پیچیده و یا tidwers را ترک کنید. این خودرو برای من فقط یک وسیله نقلیه است. به عنوان یک آسانسور. و هیچ کس را تحسین آسانسور. فقط در آنها خجالتی.
با این وجود، حتی چنین سوار بی دقتی، به عنوان من، برخی سهل انگاری در ارگونومی از Terracan به چشم عجله. کلید های تابع در نقاط مختلف پراکنده شده است. برخی از آنها، به ویژه، یکی این است که مسئول برف پاک کن عقب، خود را در نزدیکی اهرم گیربکس یافت می شود. دکمه کروز کنترل، قضاوت توسط محل آن، باید یک مسافر، نه یک راننده باشد. در حالی که شما را به توهمات کره ای درک، فراموش که در آن من می خواستم برای رفتن. در همین حال، در ذخیره - و نه یک دقیقه. همه هنرمندان در حال آماده سازی برای یک ماراتن متعدد قبل از تعطیلات سال جدید. و آنها را آنها را خراش نیست 42 کیلومتر از 195 متر، اما خیلی بیشتر - مکان های لذت در سراسر پایتخت بسیار زیاد پراکنده شده است. همه روز - یک پا به غزه، یک زبان بر روی شانه - من لطف از فاصله رفتن به Terracan است. من از آن و کلمه تاتیانا است.
روز دوم. من همیشه از یک جیپ سوار شدم. و فرزندان ما، سونیا و استا بسیار خوشحال بودند، زمانی که آنها متوجه شدند که تمام هفته آنها در جیپ کنونی سوار می شوند. اما در ابتدا آنها خجالت زده بودند. سونیا این واقعیت است که ماشین معلوم شد اشتباه است. شما، مادر، او گفت: - لازم بود که سیاه یا نقره ای بگیرد. استپان ناگهان گفت که در ماشین می شود. و سالن واقعا به شدت مشت زده بود. سپس متوجه شدم که این ماشین، به عنوان یک مارپتر، پرستش به تاخیر افتاد. این بسیار مفید است که توسط یک زیرساختی باز می شود. این یک انگشت به او است که آن را لمس کند، مانند او: چه، مالک جدید، لطفا؟ بله، هیچ چیز انتظار نمی رود. سیگار کشیدن ممنوع.
به عنوان یک نتیجه از عادت فاجعه آمیز راننده قبلی، پوست، در اینجا این کمبود مواد طبیعی است - چنین نیکوسیوگرافی به طور جدی جذب شده است. علاوه بر این، معلوم شد شگفت انگیز لغزنده است. با کوچکترین ترمز، بچه ها از صندلی ها نقل مکان کردند. لازم نیست آنها را به صورت عادی بچرخانید - کمربندها به بالا نگاه می کردند، دقیقا به گردن انتخاب شدند. هیچ چیز، ما به خصوص با دقت سوار خواهیم شد.
این غیر قابل تصور دشوار است: Terracan - ظاهرا، این ویژگی از همه SUV ها به شدت تغییر می کند و سبک رانندگی را تغییر می دهد. اول، تجاوز از بین رفته است. و به نظر می رسد، به طوری که شما در دست خود را دست، احساس حق خود را. ثانیا، مرزهایی که قبلا بزرگ بودند، موانع غیرقابل تحمل را متوقف می کنند. ثالثا، احساس ناخوشایند، زمانی که، به طرز شگفت انگیزی از چرخ ها حرکت می کند، آیا شما شروع به خرابی روی این مرزها می کنید، در حالی که بقیه با خشم در ترافیک غیرقانونی نیستند.
درست است، احساس ناخوشایند به سرعت بازگشت، زمانی که تحت نظر نزدیک تر از مردان داغ جنوب در پارکینگ در بازار لنینگراد، من در حال حاضر مجبور به نگرانی در Terracan. این کار را در دامن به معنای ترتیب نمایش رایگان برای دیگران است. اما در لباس های کمتر وابسته به عشق شهوانی، شما آسان تر نخواهید شد. آستانه از ماشین بالا است، و مراحل باریک و بیش از حد از درب خارج می شود. به منظور چسباندن پاها، باید سعی کنید.
 
پس از مرحله اول درایو تست، حکم من: ماشین، البته، بد نیست. اما او به وضوح منعکس شده است! او با من عصبانی است به این معنا که من عصبانی و مهربان هستم. و در واقع من آن را دوست ندارم. من یک بانوی سفید، کرکی و تقریبی است.
از سوی دیگر، این ماشین جدید من نیز واقعا اینطور نیست. من آن را در شب روز بعد متوجه شدم. همراه با دیگر Oestniks، ما یک کنسرت را به افتخار سالگرد بعدی رادیو شانسون هدایت کردیم. این کنسرت در المپیک برگزار شد. اپل هیچ جایی نه تنها در سالن، بلکه در پارکینگ مجتمع ورزشی نیز سقوط نکرده است. با توجه به وسایل نقلیه ایستاده در آنجا، ممکن بود مخاطبان خاص ایستگاه رادیویی را قضاوت کنید. چگونه می توان گفت که قابل فهم است؟ Hyundai Centenary من در میان مربع های سیاه و سفید به همان شیوه ای که در میان معدنچیان افتخار می کرد، نگاه کرد. حتی دشوار است تصور کنید که فرد در Gelendeshgen یا Saburban احساس می کند، به عنوان مثال. شاید میشا بگوید؟
روز سوم. نخواهم گفت. من تمام زندگی مشتاق ماشین آگاه را در پشت چرخ از سدان ها صرف کردم. و تنها در دوره ناخودآگاه، در حالی که تحصیل در پرونده کیفری، من یک کامیون داشتم. اما من فکر می کنم که هر SUV به طور خودکار روان استاد خود را تغییر می دهد. من به شما یک دکتر می گویم مهم ترین در SUV چیست؟ افت، پویایی، تجهیزات؟ مزخرف. همان Terracan از این موقعیت ها یک ماشین Mediocre است. در باتلاق بر روی آن خطرناک است. این ساده لوحانه با خیابان های خیابانی است. شتاب از Terracan به طوری. 210 دیزل مرسدس من و آن را تبدیل می کند. در مورد چاشنی به طور کلی خنده دار صحبت می کنند - حتی CD-Changer نه. به طور خلاصه، دیگری در SUV مهم است. اول، فرود بالا. او از افکار کوچک منحرف می شود، به شما اجازه می دهد تا به طور کامل و یا به جای آن جهان را در اطراف ارزیابی کنید. ثانیا، یک قاب قوی، چرخ های گسترده ای، کانگورین قابل اعتماد و دیگر عضلات جیپ احساس امنیت می کنند. و البته، ابعاد نقش مهمی ایفا می کنند. ریپ از مرسدس کم به Terracan بالا، من دوست دارم خودم را بزرگ کنم. همانطور که اگر مشت ها به طور ناگهانی به عنوان برادران Klitschko تبدیل شدند. در آن روز من، به هر حال، رانندگی برای بازی فوتبال به ورزشگاه CSKA در خیابان شنی. فکر کردم همه شکسته می شوند اما به عنوان یک نتیجه، در ابتدای بازی، برخی از بانکداران از تیم مخالفان من را گرفتند. احتمالا، او یک ماشین خنک تر دارد و احساس می کند که او به Klitschko، بلکه تیسون نیست.
روز چهار و به نظر من به نظر می رسد که در هر ماشین اصلی اصلی - راحتی. این واقعیت که ماشین یک خانه در چرخ است، من شخصا قبل از کارگران خلاق آمریکایی فهمیدم. من سعی می کنم تمام وسایل نقلیه خود را در یک زمان کوتاه انجام دهم. بنابراین، به منظور از بین بردن بوی تنباکو، خوشبو کننده هوا به شکل یک درخت کریسمس آویزان شد - برای تعطیلات باید باشد. من یک مکان برای زباله بین صندلی های جلو برگزار کردم. یک طاقچه راحت برای عینک ها و دیگر ظروف وجود دارد، ما استخوان ها را اینجا انداختیم.
از تویوتا من، کارشناسی ارشد خانواده آورده شد: صورتی ژله مانند، مانند یک palpist، است که به شمش پانل روکش و خنده دار وجود دارد، و یک زن سبک و جلف اسباب بازی کوچک. او به ویژه جاده دختر، که خلاصه تا تلاش های من زمانی که من در لامپ نور نزدیک درب او تبدیل شده است. او گفت: تا: ساعت مچی، صاف مثل در خانه. برای کامل، تصویر تنها شوهر خود را در صندلی مسافر با یک روزنامه ورزشی را در دست خود فاقد آن بود. هنگامی که ما به هم، آن را همیشه پنهان از تجارب هشدار دهنده در پشت ورق های چاپ فرمت حداکثر.
توقف در ایستگاه های گاز، متوجه شدم که من تا به حال هنوز خانه جدید من تسلط نیست. همراه با ایستگاه های گاز، ما برای دکمه های گرامی که یک دریچه مخزن گاز باز می شود به دنبال شدند. با فشار دادن تمام دکمه در یک ردیف، ما همه چیز را که شما می توانید باز کرد. علاوه بر مخزن گاز. در پایان، جایی در زیر صندلی، از دست دادن پیدا شد. دوباره پر کردن، که، با توجه به ایده های من، باید در مورد تمام اتومبیل های که در آن در آنها است مطمئن شوید، به طور ناگهانی یک سوال که ثابت می کند یکنواختی کامل خود را پرسید.
- و چقدر این هیولا می خورند؟ -- او پرسید.
بله، که در آن من می دانم، کبوترها. او یک قابلمه بزرگ است. و سوخت گیری آن اغلب. و من، صادقانه، من کیلومتر در لیتر به اشتراک بگذارند. چربی چیست؟ و شما نمی خواهد رانندگی کمتر و بنزین نمی رقیق است.
روز پنجم اولین برف افتاد. آن را مانند یک عبارت از رمان می رسد، اما در واقع برای اولین بار برای کل ماه دسامبر بود. و در شب آن را بارید. طبیعت مراقبت از ایجاد شرایط ایده آل برای تست SUV گرفت. من می دانم، با توجه به قوانین این ژانر، باید توجه داشت که در Terracan من یک درایو دائم چهار چرخ و ABS، و به نوعی سعی کنید در مورد این واقعیت است که حضور خود را کمک کرد تا من در شرایط بحرانی کمک زحمت. اما من، به شادی و یا غم وغصه، هیچ شرایط بحرانی در جاده وجود دارد. و شما می دانید، من شک دارم که از بسیاری جهات، با تشکر از درایو کامل و ABS، که برای آینده، نه postfactum کار کرده است.
و آن را بسیار در Moscow پیچ خورده بود. نوشیدن کودکان به مدرسه، در اسپیریدون به دفتر O.S.P. استودیو عجله. از آنجا - به حلقه باغ، در رستوران 911، به یک جلسه با تولید کننده الکساندر Akopov. سپس ما حال عکسبرداری از صحنه های برای سفر گیاه شناسی و سری موگلی. تیراندازی در یکی از ساختمان های متعلق به Minatom روسیه صورت گرفت. بنابراین، هر کس اجازه عبور. دقیق تر - انتشار. و از آنجایی که من یک جست و خیز برای ماشین های قدیمی، و سپس هم بزنید کوچک اتفاق افتاده بود. امنیت حاضر به این باورند که چنین ماشین خوب، مانند Terracan، کسی به من فقط می خواهم که ساخته شده، سوار.
مقصد بعدی یک هتل جوان است، جایی که مشتری بالقوه برنامه های ما در حال حاضر در لابی ناپدید می شود. صحنه خنده دار زیر بیرون آمد. ما به خیابان می رویم، و من، تصمیم به افتخار می کنم، به او می گویم: نگاه کنید، چه ماشین زیبا من به سوار شدن داده شد. چه اتفاقی می افتد؟ او بر روی چیزی الهی نشان می دهد، به شدت با گلدان پوشیده شده است. ما نزدیکتر هستیم و این BMW X5 است. درست همانطور که در گفتن: تحت گل - شاهزاده. به هر حال، من دوست ندارم ماشین را بشویید. در زمستان، به طور کلی پول برای باد است. و در Terracan، بیگانه یخ زده به جای رنگ آمیزی خدمت کرده و از Glans Corporate دفاع می کند.
روز ششم روز بعد، Terracan مجبور به تمیز کردن قبل از فروش زرق و برق بود. ما با او منصوب شدیم تا در VDNH شلیک کنیم. شادی جلسه عکس تقریبا خرابکاران ترافیک را خراب کرد، به نظر می رسید، به طوری که من از دو خط جامد عبور کردم. یکی از آنها ترسید، گفتم که من قوانین را به شدت نقض کرده ام، و قوانین جاده جوجه های شما و Hahahanki نبودند. بازرس دوم به صورت مسالمت آمیز دوست داشتنی بود، اما زمانی که من برای حمایت از او برگشتم، من هفتم داشتم:
- آره ما با روح تو هستیم آیا شما درباره ما صحبت می کنید؟
- تند و زننده چیست؟ - من گرفتمش.
- و چه کسی در یک مصاحبه در مورد پرونده ترافیک مست گفت؟
اینجا او، کارما است! دیر یا زود، هر کلمه بی دقت، iNchunced خواهد بود. و دقیقا همان مورد بود: ما به نوعی در فرودگاه عجله کردیم و ما را به خوبی متوقف کردیم، یک پلیس ترافیک بسیار زیبا. من به این داستان در یک مصاحبه گفتم. نه، من آن را بازنشسته نخواهم کرد و افراد را با سوت ها و وانشان آزار می دهیم. و سپس من را متوقف خواهم کرد. یا هر کس آن را برای سواری بدون حق دستگیر خواهد کرد. آه، آیا واقعا صحبت کردم که من هیچ مجوز رانندگی ندارم؟
متن Tatyana Lazareva، Mikhail Chaz، عکس Maxim Hudkov

تاتیانا لازار متولد نووسیبیرسک. در زمان های مختلف، و با موفقیت های مختلف در موسسه فرهنگ Kemerovo، شخص ثالث Novosibirsk و دانشگاه دولتی مورد مطالعه قرار گرفت. در سال 1991، در KVN شروع به کار کرد. از سال 1994 - در تلویزیون. بازیگر و چرخ دنده های طنز آمیز یک بار در هفته، به نام Records! Fingers از دست دادن و دیگران است. ماشین شخصی - TOYOTA PREVIA.
میخائیل چز متولد لنینگراد با تشکیل یک متخصص بیهوشی. منجر به چرخ دنده طنز آمیز. سر O.S.P. استودیو. ماشین شخصی - مرسدس بنز W210.
Hyundai Terracan. برای اولین بار در نمایشگاه بین المللی ژنو در سال 2001 نشان داده شد. به Hyundai Galloper تبدیل شد. موتور - V6 با حجم 3.5 لیتر و ظرفیت 195 اسب بخار حداکثر سرعت 185 کیلومتر / ساعت است. شتاب به صدها نفر - 9.5 ثانیه. قیمت در مسکو از $ 40.9000.

 

منبع: "Autopilot"

درایوهای تست Hyundai Terracan از سال 2004