تست درایو BMW 5 سری E39 2000 - 2003 سدان

سری پنجم

بازیگر Vdovichenkov و ماشین BMW سری پنجم مشترک هستند. این تصویر است ، اگرچه یک قهرمان زیبا اما منفی است. پس از خواندن این داستان ولادیمیر در مورد خودش و در مورد پنج BMW جدید ، ما متقاعد شدیم: تصویر مفهوم اصلاحی است.
این عبارتی را که به لطف لئو کاسیل مشهور شده است به یاد داشته باشید و از وی به نقل از ولدیا شاراپوف: آیا زندگی نامه نمی کند ، بلکه یک زندگی نامه است؟ فکر نکنید ، من به خودم اشاره نمی کنم. این فقط این است که من ، که تا حدودی تغییر کرده ام ، در مورد اتومبیل های BMW همین حرف را می زنم ، و مهمتر از همه در مورد این پنج نفر به عنوان رایج ترین کشور ما. زندگی نامه اتومبیل ها توسط افرادی که سوار آنها می شوند ساخته شده است. و این تقصیر BMW ، جیپ یا مرسدس نیست که در ابتدا و در اواسط دهه 90 اتومبیل های این برند بیشتر از آنکه دیگران شخصیت های قسمت وظیفه و گشت جاده تبدیل شوند. این ماشین از تبدیل او به یک افسانه جنایتکار ، یک بمب ، پرتو ، یک بومر ، در درجه اول به صاحبان آن مدیون است. این بود ، و شما نمی توانید تاریخ را بازنویسی کنید. اما این بدان معنی نیست که هیچ چیز تغییر نمی کند. امروز ، بسیاری از افراد بسیار مناسب و معقول به BMW سفر می کنند. مانند NONBMW ، چیزهای زیادی کاملاً مناسب نیست. من به عنوان صاحب BMW 520i در بدن 39 تأیید می کنم.
من می دانم که تولید کنندگان سعی کردند BMW را برای شلیک بومر محکم کنند. آنها با پیشنهادی برای شرکت در فیلم به یک روش یا دیگری به دفتر نماینده مراجعه کردند. در آنجا ، با ترس ، دستان خود را تکان دادند. بگویید ، ما از پوست اینجا صعود می کنیم ، سعی می کنیم خودمان را از گذشته جنایتکار بشویید و دوباره داستانی را در مورد راهزنان لغزید. این واضح است و حتی منطقی. اما فقط در نگاه اول. من در مورد جیمز باند ، تعقیب Z3 یا هفت نفر صحبت نمی کنم. اما هیچ چیز مانع از حمایت از BMW هرمان Waske شد که این ایده را کشته است؟ با هاروی کیتل ، نادیا اورمن و ... پنج BMW جدید در نقش های اصلی. بله ، شخصیت اصلی یک کودک خاص نیست ، بلکه یک کارآگاه خصوصی است ، اما ژانر فیلم ، توجه ، یک ملودرام عاشقانه نیست بلکه یک هیجان واقعی است. و پس از آن ، فیلم فقط واقعیت را برطرف می کند و به ندرت آن را ایجاد می کند. واقعیت این است که اتومبیل های BMW یک انبار خاص برای مردم خواهد بود. لزوماً جنایتکار نیست. اما با میله ، اگر می خواهید - با بنزین در خون یا چیز دیگری. با تزریق مستقیم
خداحافظ سلاح من این افکار را روی یک تکه کاغذ انداختم ، که به طور تصادفی توسط بازو روشن شد. ورق را چرخاندم و فهمیدم که در حال نوشتن هستم ... اسکریپت ها.
او در را باز کرد ، از آن افتاد و عجله کرد که در تاریکی ادرار وجود دارد. پلیس سوت زد ، پس از او عجله کرد ، دو نفر دیگر از زیر فانوس ظاهر شدند. ما به سرعت تنه ها را بیرون آوردیم که به یک میدان سفید فرستاده شد.
گروهبان: از ماشین خارج شوید! دست روی هود! سریع! چه کسی دوید ، شلیک کنید!
اول: رفیق گروهبان ، پست الکترونیکی ، ما ...
او بیشتر نخوانده است. او صفحه را چرخاند تا فکر دیگری را بنویسد. از پنج جدید BMW ، من منتظر همان چیزی بودم که احتمالاً آنها بعد از تیپ و بومر از من انتظار دارند. ادامه کار از یک نوع خاص. و بعید است که آنها را به عنوان Count Orlov ، که من در صحنه تئاتر وختانگوف بازی می کنم ، نمایندگی کنند.
بنابراین ، برای اولین بار که این پنج نفر را دیدم ، از ناسازگاری تصویر سابق و حال متحیر شدم. گویی این به هیچ وجه BMW نیست. نوع دیگر ، یک نژاد دیگر. به نظر من این ماشین نوعی تلاقی بین آلمانی و ژاپنی بود. طراحی خیلی آینده نگر است ، من منتظر چیزی دنیوی تر بودم. هنگامی که او برداشت خود را با پیتر بوسلوف (که بومر را حذف کرد) به اشتراک گذاشت ، گفت که من تراشه را نمی کشم. که این ماشین فقط از زمان خود جلوتر بود. به یاد داشته باشید ، "او گفت ،" همانطور که در ابتدا هفت مورد آخر نیز محتاط بود. و سپس مردم بهبود یافتند. Buslov یک کارگردان است و کارگردان همیشه بیشتر قابل مشاهده است.
نگاهی دقیق تر به این پنج نفر انداختم. یک بار روشن ، گویی علائم ویژه ، ویژگی های کوسه اکنون فقط حدس می زنند. این ماشین نه تنها به صورت ، بلکه در طرفین نیز گرفت. مانند گذشته به نظر نمی رسید مانند پمپ شده به و خارج. و به طور کلی ، پنج نفر جدید به نظر من در حال حاضر زیر سلف هستم. معلوم شد - یک اشتباه بی ادب. همانطور که توسط داده ها در دستورالعمل های عملیاتی مشهود است.
در را باز می کنم ، بنشینم. و دوباره ، همه چیز اشتباه است و درست نیست. سالن راهی نیست که من آن را تصور کردم. اژدر مشخصه پنجم ، که شما با هیچ کس دیگری اشتباه نخواهید گرفت ، کجاست؟ پیش از این ، به نظر می رسید که دور ویژه وی از مسافر راننده را حصار می کند و گویی فضای شخصی راننده ایجاد شده است. فقط راننده و سنسورها برای راننده قابل مشاهده بودند ، فقط وی در مورد شرایط پرواز متعلق به او بود. اکنون این انحصار مکان راننده ناپدید شده است. وی دیگر از شوراهای اسناد و اظهار نظرهای بقیه سواران محافظت نمی شود. با این حال ، دوباره ، ظاهراً من ایده طراحان مونیخ را درک نکردم. از آنجا که انحصار و آگاهی ویژه راننده در واقع در هیچ کجا از بین نرفت. خوب ، اجازه دهید مسافران به داشبورد خود خیره شوند و او وقت ندارد که حواس پرت شود. او به شیشه جلو اتومبیل به عنوان صفحه نمایش نگاه می کند ، جایی که سیستم طرح ریزی سرعت سنج را برجسته می کند ، با توجه به سیستم ناوبری ، تشخیص ، تشخیص می دهد. و همه اینها فقط برای او دیده می شود.
سیگار را بیرون آوردم ، یک سیگار روشن کردم و بعد از مدتی احساس تحریک جدیدی را احساس کردم. بنابراین سیگاری به اطلاعات مربوط به پرواز پرواز واکنش نشان می دهد که سیگار کشیدن در هیئت مدیره در طول پرواز ممنوع است. کسانی که پنج نفر جدید ساخته اند ، مطمئناً افراد غیرقانونی هستند.
سیگار کشیدن در ماشین من راحت و دلپذیر است. دست روی بازوی پایین می آید ، خاکستر از یک سیگار به خودی خود به یک خاکستر پرواز می کند ، که از جمله موارد دیگر ، حذف و لرزش آن آسان است. در همان ماشین ، Ashtray در پشت اهرم گیربکس پنهان است. استخراج آن از آنجا مشکل ساز است. شاید به این دلیل که برای بسیاری مورد نیاز نیست - در حالی که شما یک باسن سیگار می آورید ، کل خاکستر زیر پاها و کنسول فرو می رود.
همه به یکباره یک چیز شگفت انگیز هنوز هم حداکثر تجهیزات است. دهان بهتر از هر نوع خندق است. اگرچه قیمت این پنج هنوز از بیش از حد بالا برداشته شده است - برای آن نوع پول می توانید X5 خریداری کنید. در ماشین ، البته با مضرات جزئی ، اما با امکانات کامل (و من تقریباً آن را کردم) ، بیشتر از بدون آن تنبل تر می شوم. به عنوان مثال ، گرم کردن صندلی ها ، که اتفاقاً ، از ورزش های سخت به دفتر نرم تبدیل می شوند. حضور تنها یکی از او در یک ماشین آزمایشی برای دوست دختر من برای لذت خشونت آمیز کافی بود. صندلی ها خیلی سریع و عالی گرم می شوند
کمتر سریع و با شور و شوق از دختر و یک تازگی باواریایی به نام I-Drive قدردانی کرد. من در برابر این چیز پنهان نخواهم شد ، که در بهه قبلی نیز غیرقابل تصور به نظر می رسد (مانند دیپلم قرمز قهرمان من کوستیا) ، من یک تعصب داشتم. من شنیده ام که از قبل به انتزاع آسیب می رساند. آنچه شما باید حداقل از کاندیدای علوم فنی آگاهی داشته باشید تا آن را درک کنید. مزخرف. من شخصاً ساعات کافی برای خواندن دستورالعمل ها داشتم. یکی از دوستان کاملاً بدون نکات انجام داد. مانند یک هادی در هنرستان - مقایسه ای توجیه می شود ، زیرا او فارغ التحصیل Gnesinka است - او مجریان را کنترل کرد و آنها را در امواج رادیویی یا سی دی گرفت.
در حال حاضر در روز دوم ، این واشر در مرکز کنسول من تقریباً کورکورانه چرخیدم ، هرگز اشتباه نکردم. اما او با کنترل کنترل کروز رنج برد. به دلایلی ، آنها یک اهرم اضافی را در پنج جدید ایجاد کردند که فقط مسئول این عملکرد است. در سمت چپ توسط راس قرار دارد و به راحتی می توان آن را با سیگنال چرخش اشتباه گرفت. که اغلب برای من اتفاق می افتد. من گمان می کنم ، این کار دوباره به صورت هدفمند انجام می شود ، با توجه به اینکه کنترل کروز در پنج جدید به طور خودکار فاصله را تا پیش از ماشین حفظ می کند. به شرم او ، باید اعتراف کنم که با دکمه روشن کردن یا خاموش کردن ابعاد اشتباه گرفته شده ام. شما آن را غرق می کنید ، یا آن را با انگشتان خود بیرون می کشید. بنابراین ، با بیرون کشیدن آن یک بار ، هرگز نتوانستم به موقعیت شروع خود برگردم. افسوس ، من در دستورالعمل ها کمکی پیدا نکردم.
مسکو شهری است که در آن نه تنها سوار شدن به سرعت غیرممکن است ، بلکه پیدا کردن یک پارکینگ در اینجا غیرممکن است. حتی در پارکینگ خدمات از تئاترهای شورای شهر مسکو و وختانگوف ، که بین آنها باید از نزدیک گردش کنم. و برای اینکه در جایی بدون تعصب نسبت به خود و دیگران ، یک مهارت و تجربه راننده را در جایی فشار دهید. شما همچنین به سنسورهای پارکینگ احتیاج دارید. کار این مکانیسم ویژگی های خاص خود را دارد. هنگام روشن شدن دنده عقب ، پارکینگ به طور خودکار زنده می شود. با حرکت به جلو ، باید به زور روشن شود. درست است ، هنگام جذب سرعت ، خود را خاموش می کند.
درایو واقعی در سخنان کسانی که ادعا می کنند BMW در درجه اول یک موتور است ، سهمی از حقیقت وجود دارد. این فقط برای روشن کردن حجم موتور باقی مانده است. به عنوان مثال ، من چند هزار سانتی متر مکعب ماشین شخصی خود دارم. در شهر ، فقدان چابکی به شدت احساس می شود. من همیشه در بازسازی شدید موفق نمی شوم. بعضی اوقات می خواهید به سمت چپ بدهید ، اما هیچ قدرتی وجود ندارد. ما باید عقب نشینی کنیم. با توجه به موتور سه لیتری ، این پنج جدید پذیرایی شگفت انگیز دارند. او shustrit است و به سختی پدال گاز را فشار می دهد. بد است که جعبه همیشه در پشت موتور وقت ندارد. به نظر می رسد دستگاه شش عیار که من گرفتم کمی احمقانه است. شکاف ها باید از بین بروند ، از جمله رژیم ورزشی ، یا حرکت به ناپدری.
به نظر می رسد که از غرش موسیقی موتور ، باواریایی ها آگاهانه سالن را عایق نمی کند. من در یک ادعا نیستم. این توخالی حتی یک شایعه به من نوازش کرد. تا اینکه از شهر بیرون رفتم و به پچ پچ رسیدم. از جایی صداهایی وجود داشت که باعث تحریک مداوم می شود. قطعات پلاستیکی موجود در کابین شروع به خزیدن کرد و ظاهراً با ورود کامل با شیشه جلو اتومبیل ، اژدر شروع به ناله کرد. او رعد و برق ، مهم نیست که چقدر خوب با پارچه ای ، یک تخته سه لا در صندوق عقب ، که نباید به هیچ وجه در یک ماشین برای آن نوع پول قرار بگیرد. مثلاً در لکسوس که برای من آشنا است ، جایی که شما در آن نشسته اید ، چنین صدایی وجود ندارد ، گویی در یک اتاق با پنجره های دو برابر است. در آنجا ، خارج از پنجره های این اتاق ، مردم ، خانه ها ، ماشین ها چشمک می زنند. اما شما آنها را نمی شنوید. به من نگویید که این برای یک ماشین اسپرت قابل توجه نیست و این پنج نفر از نظر طبیعت یک ورزشکار هستند. زیرا طبیعت در دیگری آشکار می شود.
ما با بازیگر ویتالی خواف از فاوستوف در نزدیکی مسکو سفر می کردیم. در صومعه ، Solovetskaya Sloboda صحنه هایی از الهام بخش فیلم جدید را بازی کرد که در آن ، به هر حال ، من یک راهب بازی می کنم. این نقش حتی برای من غیر منتظره است ، اما امیدوارم که بتوانم جزئیات لازم برای تصویر را در صومعه جستجو کنم. این کمک کرد که با پدر گوری به راحتی مباحث مشترکی پیدا کنیم. یکی از آنها به طور غیر منتظره پنج شد. به نظر می رسد دور ، مردی از وسوسه های دنیوی ، پدر گوری است و بروید ، شما در اخبار خودرو بدتر از من نیست. احتمالاً ، خودکار به طور مرتب می خواند.
اما من پریشان شدم. بنابراین ، ما با ویتالی با سرعت 160 کیلومتر در ساعت پرواز کردیم. غیرممکن است که در یک بزرگراه خوب در پنجم کندتر بروید. حتی صد احساس گویی ماشین متوقف می شود. فرمان BMW به گونه ای است که شما به طور غیر ارادی شروع به فکر کردن می کنید: شما به طور خاص توسط سوار شدن سریع تحریک می شوید. هرچه سرعت بالاتر باشد ، مطیع تر ، واضح تر به چرخش فرمان واکنش نشان می دهد. اگر توسعه دهندگان سیستم فرمان فعال فقط چنین معنایی را در آن سرمایه گذاری می کردند ، آنها موفق شدند. این چیزی نیست که آنها روی چراغهای جلو فرمان عرق کنند. به نوبه خود بسیار کمک کنید. و این برای شما مناسب است - جاده بیشتری را می بینید. و بقیه خوب هستند - خیلی قوی نیست.
با سرعت 160 کیلومتر در ساعت ، غیرممکن است که وارد پلیس ترافیک نشوید. ما فرار کردیم. تقریباً مانند تبلیغات. ما در پنج نفر هستیم و پلیس ترافیک زیر درخت کریسمس. من از ماشین خارج شدم ، به این امید که افسر پلیس راهنمایی و رانندگی من را بشناسد. سپس یک صحنه کوتاه وجود داشت که می تواند در برخی از سناریو استفاده شود.
من: فرمانده ، گناهکار. من عجله دارم به تمرین مسکو.
پلیس ترافیک ساکت است ، برای مدت طولانی در اطراف ماشین قدم می زند ، آن را از همه طرف با دقت بررسی می کند و در آخر می گوید: من شما را نگه نمی دارم.
به طور خلاصه ، او از تخلف من استفاده کرد تا به سادگی متوقف شود و به آرامی BMW 530i را در نظر بگیرید. من نمی دانم راه حل چیست ، اما در مسکو آنها هرگز مرا متوقف نکردند. و هرچه بی حسی تر شدم ، پرده ها به پلیس ترافیک تبدیل شدند. با گرفتن عکس در نزدیکی تئاتر بولشوی ، ما به دنبال زاویه ای بهتر هستیم ، ماشین را قرار می دهیم و از این طریق. تقریباً به پله ها آن را هل داد. همه ما می ترسیدیم که پلیس در حال ظاهر شدن باشد و ما مشکلاتی خواهیم داشت. و در واقع ، یک ماشین گشت به زودی ظاهر شد. پلیس در فاصله ای ایستاد ، به ما نگاه کرد و بدون انجام هر کاری ، عقب نشینی کرد.
سخت در یک زمان ، من به یک ماشین سوزان مشغول بودم. با برآورده کردن نیاز مردم به وسایل نقلیه جایگزین برای لادا ، همه چیز را از آلمان کشیدم.
اینها عمدتاً اتومبیل های ده سالگی بودند ، یعنی مرحله زندگی ، هنگامی که کمبودهای فنی با قدرت و اصلی صعود می کنند ، و مزایای آن عملاً به هیچ وجه به دست نمی آید. این خودرو که برای مدت معینی به وسیله حرکت شخصی من - BMW 323 - در تئوری از همان ردیف بود. آن ترسکا کاملاً کشته شد. او سیگار کشید ، سیگار کشید و روغن را جوید. اما او دیگر مرا رها نکرد.
به طور خلاصه ، اعتماد به اتومبیل های BMW و بدون درایو تست این پنج بسیار ، بسیار بالا بود. اما اکنون به طور کلی در ارتفاع بی سابقه ای قرار دارد. به لطف لاستیک هایی که از سوراخ ها نمی ترسند ، که حتی با فشار 0 جو ، 150 کیلومتر حرکت می کنند و لوازم یدکی را به روودیم غیر ضروری تبدیل می کنند. من همچنین به عینک ضد غربالگری اعتماد دارم ، که مطمئناً نمی توانم با یک چکش روی کاغذ ، یک سری از ضربان های هدفمند را تحمل کنند. من می خواهم توجه داشته باشم که این گزینه ها ، و در اوایل دهه 90 ، قیمت نمی توانستند! خوب ، چرا گذشته را تبدیل کنید.
متن Vladimir Vdovichenkov ، عکس Maxim Gudkov

Vladimir Vdovichenkov. 32 سال بازیگر تئاتر و سینما. وی فارغ التحصیل از مدرسه دریایی Kronstadt ، در دریاهای شمال و بالتیک خدمت کرد. فارغ التحصیل VGIK. او در تئاتر Mossovet و تئاتر Vakhtangov کار می کند. فیلمبرداری شده در فیلم ها و سریال های تلویزیونی. از آخرین آثار ، تیپ ، بومر است.
ماشین شخصی - BMW 520i (E39).
BMW 530i (E 60). ارائه این خودرو در اوج جشنواره 56 جشنواره برگزار شد که در بهار امسال بود. از ژوئیه سال 2003 ، این خودرو در روسیه فروخته شده است. موتور - در خط شش (231 اسب بخار). حداکثر سرعت محدود توسط الکترونیک 260 کیلومتر در ساعت است. شتاب به صدها - 6.9 ثانیه. قیمت مسکو حدود 80 هزار دلار است.

 

منبع: "Autopilot"

درایوهای تست BMW 5 قسمت E39 2000 - 2003

نقص عملکرد BMW 5 E39 2000 - سری 2003

BMW 5 سری سدان: اطلاعات دقیق
قسمت 5 E39 2000 - 2003
موتور
انتقال
سیستم کنترل و سیستم تعلیق
سیستم ترمز
گرمایش هوا و تهویه هوا
سیستم راه اندازی و شارژ
اجزای برقی و غیره
پایداری بدن خوردگی