درایو تست جیپ چروکی (آزادی) از سال 2007 SUV
خاطرات جیپ چروکی: ماراتن
به مدت یک هفته ، تقریباً بدون جدایی ، آنها جیپ ها و پیتر کوچکتر را با هم گذراندند. عکس: جورج سادکوف.من جیپ هستم برای هفته ای که می خواهم در مورد آن صحبت کنم ، من به مشکلات مختلفی عادت کرده ام که اکنون آنها را از دست خواهم داد. من یک دفترچه خاطرات را به صورت برگشتی می نویسم. حافظه من عالی است ، من آن را از اجداد ویلیس گرفتم ، حتی رایانه سازی از او جلوگیری نکرد. من علیه روزنامه نگاران که یک هفته با من زندگی کرده اند ، توهین نمی کنم ، همه چیزهای خوب در خاطرات باقی مانده است. بگذارید آنها از نام مستعار که با آنها آمده ام عصبانی نشوند: صاحب و سه پایه.
09/22/08. دوشنبه
من می توانم قایق بادبانی را بکشم
در روز آشنایی ، من آنقدر در زمین تمرین توسعه یافتم که عصر عصر حتی به خود اجازه دادم که به مک آوو سوار شود و بزرگترین همبرگر را با کولوژی سفارش دهد. از ارتفاع من ، سفارش به خصوص آسان است و یک سالن بزرگ با سقف بلند و یک بررسی عالی با یک وعده غذایی اوقات فراغت است.
آنها من را در یک پمپ بنزین با مسافت پیموده شده 710 کیلومتر و یک مخزن بنزین نیمه خالی به مالک تحویل دادند. بلافاصله برای اضافه کردن به 74.8 لیتر پر شد. از تعداد عجیب و غریب تعجب نکنید ، این در اروپا است و در وطن من یک مخزن کامل 19 و نیم گالن.
یک آمریکایی معمولی ، چنین نتیجه گیری از کارشناس اصلی مجله در زمین آموزش ، در صورت صحیح بودن تأکید ، برای من ترتیب می داد. تعلیق جلوی مستقل من به بدن دوخته شده است به طوری که روی برآمدگی ها بهتر کار می کند. ترخیص جاده در جلو 175 میلی متر تعداد کمی؟ حداقل 30 میلی متر از یک ورق محافظت از فولاد قدرتمند انجام نمی شود. جعبه دنده و مخزن بنزین نیز با جدیت رزرو می شوند. تعلیق عقب وابسته ترسناک نیست! در زیر جعبه دنده محور عقب ، همیشه 200 میلی متر صادقانه وجود دارد.
صاحب و متخصص یک ساعت را در گودال مشاهده گذراند و به این نتیجه رسید که من یک بدن حامی با یک قاب قدرت برجسته داشتم. خوب پنهان است ، محکم دوخته شده! من به خصوص دومی را دوست داشتم. درست است ، عکاس (سه پایه) فقط با یک فلاش درخشید و ژاپنی ها به یاد می آورند: آنها می گویند ، از زیر آنها بیشتر و با دقت بیشتری انجام می دهند. این که آیا او در مورد ژاپنی ها صحبت می کند ، با ارتفاع 2 متر و کفش ورزشی با اندازه 47!
سپس آنها حداکثر سرعت را اندازه گرفتند و دوباره من در همه چیز آمریکایی بودم. او 180 کیلومتر در ساعت به ثمر رساند ، یک محدود کننده الکترونیکی را روشن کرد و شروع به سقوط به 172 کیلومتر در ساعت کرد. من از محدودیت های آمریکایی خود نمی دانستم! این هرگز به سرعت برای کسی در وطن من اتفاق نمی افتد ، و روسها هنوز در چنین سرعتی بحث می کنند. تا صد در 12.1 ثانیه شتاب گرفتم ، مثل یک ماشین آرام و راحت. این متخصص وزن خوبی را ذکر کرد. دنده کاهش (2.72) سزاوار ستایش ویژه بود. وی گفت ، با کمبود کشش ، مطمئناً نخواهد بود.
در راه خانه ، من با نتیجه گیری متخصص به سوابق Dictaphone گوش کردم. به نظر می رسد دو نفر بحث می کنند. یکی می گوید: به ظاهر عظیم دقیقاً زیر چهره خود نگاه کنید. چگونه از طرف آن به نظر می رسد! این خودرو ممکن است برای یک رانندگی تهاجمی طراحی نشده باشد ، اما با قاطعیت برای آسفالت نگه داشته می شود. من خودم را از جاده آشکار می کنم. من مطمئن هستم که هر سوراخ در برابر آویزها مقاومت می کند ، و موتور ، گیربکس و پایین آمدن در این دفتر از DITA بیرون کشیده می شود تا افزایش یابد. اما ، دیگری می گوید وقتی صحبت از جاده جدی می شود ، می بینید ، که به لاستیک های دندان نیاز دارید ، ترخیص جاده کوچک است. و این فقط حیف است که با یک ماشین زیبا روبرو شوید. اگر به سرعت در امتداد امواج آغازگر بروید ، ممکن است حمله به بیماری دریایی آغاز شود و یک بولتکا جدی هنگام ترمز. به نظر می رسد بیشتر از بزرگراه با جاده هایی با پوشش متوسط \u200b\u200bسازگار است. این احتمال بیشتر است که او در امتداد آسفالت فرار کند و فقط قایق را از سختی های روزمره حمل کند. این بالا و تضاد اصلی اوست.
فکر کردم به خودم گوش کردم. من هنوز به او توصیه می کنم که قایق را پس از من حمل کند. آرام و با اعتماد به نفس. و نه مطابق با محدودیت غیرقانونی با سرعت ناخوشایند برای عجله.
09/23/08. سهشنبه.
من در حال دویدن ، دویدن ، دویدن هستم
ما زود از خواب بلند شدیم: لازم بود در شش ساعت صبح همکاران مجله برای مسافت پیموده شده به لیسبون. گویی روی موج سبز ، انگار که روی یک گشت و گذار جارو می کردند ، سپس روی حلقه و بزرگراه M4 گذاشتند. سپس ما با آرامش پیش می رویم. ویسوتسکی در سالن ، در نگهدارنده فنجان ، سیگار می کشد و نیازی به عجله در هر جایی نیست! من می توانم مثل روزها قدم بزنم. موتور من 3.7 لیتر اعتماد به نفس دارد. من از کمبود اشتها شکایت نمی کنم: در 400 کیلومتر اول 15.3 لیتر در صد. در بخش بعدی 12.8. من می دانم که خوب است که روی رژیم غذایی بنشینید ، اما در دورتر اجرا مورد نیاز است.
09.24.08. چهار شنبه.
من یک جاذبه محلی هستم
آنها بعد از نیمه شب وارد ییسک شدند. از این سفر به یاد یک کوه گچ با کتیبه های زیادی رسیدم. در صدر: تیتووا ، دوستت دارم! نویسنده احتمالاً نیز جایگزین است. و ما همچنین بسیاری از پمپ بنزین های مارک دار را دیدیم و حتی در ییسک خدمات برای آنها اروپایی است.
فردا در اینجا ، با یک تفسیر طولانی ، ماراتن معروف Dolzhansky شروع می شود ، که صاحب آن در تمام سال آماده می شد. و امروز ما تا ده خوابیدیم و رانندگی در محله برای جلب توجه رفتیم. مخصوصاً عجله در جاده نورد شنی بسیار خوب بود. در شهرهای کوچک ، آسفالت نیز به سلیقه من است.
09/25/08. پنج شنبه.
آرامش کامل
هیچ باد وجود نداشت ، بنابراین شروع ماراتن Vindsurfer فردا به تعویق افتاد. تمام روز آنها مشغول کار بودند که او را از کابین تخلیه کرده و دوباره آن را جمع کردند. سه پایه همه صندلی های من را لرزاند و آن را بیرون کشید و از این طریق. حتی با ارتفاع 178 سانتی متر ، مانند مالک ، در سالن می توانید راحت روی یک سکوی مسطح دراز بکشید. اگر صفحه بزرگ کف کاذب را بچرخانید ، یک پالت پلاستیکی با یک سمت 10 سانتی متر معلوم می شود ، جایی که می توانید یک چیز مهم مهم را که پس از جدا کردن یک قایق و بادبان ، طناب های مختلف تشکیل شده است ، اضافه کنید. تا عصر ، آنها به غیرقابل تحمل ترین مکان بندها صعود کردند تا به غروب آفتاب نگاه کنند و رکورد خدمه را در آتش نشان دهند که مسکو لیسبون در طول مسیر پیش رفت: همکاران 43 ساعت رسیدند. من احتمالاً قادر نخواهم بود
2625.09.08.
بالاتر از سرعت آب سخت تر است
همانطور که غالباً روی تفسیر اتفاق می افتد ، باد در طول شب قدم می زد. صبح با کلمات واقعاً می وزد! ماراتن ها به ابتدا عجله کردند. به مدت دو روز مالک با آنها رقابت کردیم و من و من در جستجوی یک قاب پویا در امتداد ساحل آویزان شدیم. در استراحت ، ماراتن ها برای انتخاب اندازه بادبان و قایق مطابق با آب و باد به زمین رفتند. به نظر می رسد که روی آب هر آنچه برای سرعت مناسب است برای راحتی بد است و برعکس.
2627.09.08.
من الان هم ماراتن هستم
ما حدود 11 ساعت از خانه خارج شدیم و صبح پنج صبح به مسکو بازگشتیم. در صندلی مناسب ، ریتمیک همراه با سوت باد ، دوز سه پایه را همراهی می کند. من او را در ازای دو ده عکس خوب برای دفتر خاطرات من تمام زانوها را می بخشم. چیزی برای یادآوری وجود خواهد داشت. در یک هفته ، من و مالک 4000 کیلومتر در زمین استخدام کردیم و او نیز 200 مایل با آب بود. من به هیچ وجه مانند یک ماراتن واقعی از هاردی خسته نیستم. کسانی که می خواهند من را به تیمش ببرند ، به او اجازه دهید 1،333،000 روبل را آماده کند.
منبع: مجله "رانندگی"