درایو تست Jaguar XKR 2002 - 2006 محفظه

پرش گالوپ

آموزش گربه ها دشوار است. یک اتوپیلوت می تواند وظیفه Taming Jaguar XKR را فقط به یک فرد آزمایش شده واگذار کند. مانند دیمیتری Pevtsov.
روز اول. من هرگز گربه ها را دوست نداشتم. البته هیچ بازی با بچه گربه با دوستان ، مشاهده شیرها یا یوزپلنگ ها در کانال Discovery وجود ندارد - این با لذت است. اما برای حل و فصل در این شکم خودمحور ، و سپس رقصیدن به لحن او ... برای هیچ چیز. و در اینجا آنها پیشنهاد می کنند که از Autopilot و شرکت Musa Motors نماینده خانواده گربه برای یک هفته کامل استفاده کنند. آنها می گویند ، آنها می گویند ، خون بسیار نجیب. پس باش خوب ، شاید برای یک هفته.
بنابراین ، جاگوار یک شکارچی بزرگ از خانواده گربه است. زیستگاه ... مهم نیست ، اکنون او در روسیه است. آنها می گویند ، دشمنان طبیعی ، نه. بیایید ببینیم این جانور چیست.
اولین جلسه و اولین برداشت ها. جگوار - شما نمی توانید چیزی بگویید. پنجه دیدنی ، متکبر و پنجه (به معنای چرخ) چه! من در سالن می نشینم. من به من نزدیک می شوم: از پتروکا تا لنکوم. اما البته صندلی راننده هنوز هم بهتر است بلافاصله با خود تنظیم کنید. و در اینجا اولین هوی گربه است: فرمان فقط در یک هواپیما تنظیم می شود. ای ، چقدر در ماشین برای 135 هزار واحد مشروط بد است! حتی در Borka - Volkswagen Bora - می توان آن را در دو هواپیما جابجا کرد.
بیخیال. بیایید به تمرین برویم. ما در حال حاضر دیر شده ایم. وی در نزدیکی رسمی ترین ورودی پارک کرد. من تصمیم گرفتم قبل از همکارانم در این کارگاه نشان دهم. او بیرون آمد و فهمید که کسی برای نمایش وجود ندارد. همه من در حال حاضر در داخل هستند. و ، همانطور که شانس آن را خواهد داشت ، هیچ کس حتی اواخر امروز نبود. ما باید بعداً در مورد انگشتان توضیح دهیم که آنها مرا پرتاب کردند. همچنین حیف است که جگوار در تمام طول روز از ساعت 12 تا 22:00 تئاتر را بیکار کرد. زیرا تمرین به آرامی در عملکرد جاری شد. به طور خلاصه ، او فقط به تاریکی به گربه خود بازگشت.
او از پارکینگ خارج شد ، او وحشت کرد - من به هیچ وجه احساس نمی کنم ، اما من اولین سفر را در جنگل آسفالت پایتخت امتناع نکردم. مسیر: Lenkom - بلوار Chistoprudny - Bolshaya Nikitskaya - خیابان Leninsky - حلقه سوم - Begovaya. من آن را به خانه رساندم
نه ، آنها درست کسانی بودند که به من توصیه کردند که گربه نکنم ، حتی اگر در یک کیسه نباشد. من ممکن است یک متخصص فوق العاده نباشم ، اما مطمئناً کتری نیستم. و من برای تولید کنندگان حیوانات این نژاد سؤالاتی دارم. مثلا. کجا ، ببخشید ، پای چپ خود را قرار دهید؟ او آن را متوقف نمی کند. و من جرات می کنم بگویم ، نه راننده کوتاه در مسکو و منطقه مسکو. بیشتر. چرا ، به طوری که تاج روی سقف زنگ نزن ، باید پشت صندلی را بگذارم. در اصل ، من دوست ندارم وقتی آنها مرا روی تیغه های شانه قرار دهند. من یک فرود عمودی را بیشتر دوست دارم. من ناراحت خواهم شد چرا ، با کلاسیک - بدون پانزده - سه - موقعیت دست روی فرمان ، روی بازوهای بازو استراحت می کند و در سمت راست یک جعبه کوچک با نگهدارنده فنجان وجود دارد؟ او در واقع بسیار پر زرق و برق و در غیر منتظره ترین نقاط فرمان رفتار می کند. کجا تلفن همراه قرار دهید؟ من از شما می پرسم - کجا؟ متوقف کردن. این مقصر است ، من آن را فهمیدم. تلفن داخلی است و دکمه های کنترل روی فرمان قرار دارند.
نه ، البته ، نکات مثبت زیادی وجود دارد. فقط در حالی که شما کندتر از 140 کیلومتر در ساعت می روید ، احساس نمی شود. حداقل فرمان را بگیرید. با آرامش رانندگی-کاملاً آموزنده ، مانند برخی از شن های آمریکایی. و فقط با سرعت بسیار دلپذیر است و به اندازه کافی نیرو را به چرخ ها و پشت ها منتقل می کند. و هوا به رانندگی سریع و مانورهای جسورانه کمک نمی کند. در خیابان ، به علاوه سه ، برف با باران. و ما لاستیک های تابستانی گسترده ای داریم. شاید به همین دلیل ABS نوعی وسواس و عصبی باشد. اگرچه جگوار را به خوبی کند می کند.
خوب. همه برای امروز رسید مادر من ، از کجا شروع می کنید و از کجا پایان می دهید؟ می تواند پارکینگ ها را در جلو قرار دهد. فشار دادن در پارکینگ در پارکینگ دشوار است ، اما در اینجا اندازه های کاملاً متفاوت وجود دارد. سپس مقایسه کردم جگوار طولانی تر از Land Cruiser Prado بود.
 
روز دوم. مثل من ، یک گربه ، نه شما را مورد سرزنش قرار دادم ، اما با این فکر که امروز امروز دوباره به کار خود می روم ، شاد می شود. حتی کمبود مزمن خواب باعث خراب شدن روحیه نمی شود.
اما نشستن هنوز ناخوشایند است. و با چرخش مناسب 90 درجه ، قسمت فوقانی منظره با یک آینه از نمای عقب بسته می شود. من همچنین یک عادت (با ایستادن دیرینه در ترافیک) دارم که به پشت سردرد اعتماد کنم. در ماشین من تنظیم شده است. اما در جگوار رسیدن به پیشرو تقریباً غیرممکن است. هر چقدر عضلانی باشد ، گردن بیش از حد فشار خواهد یافت.
یک اثر عجیب: در آینه های جانبی ، طرف های شیب دار حیوانات به وضوح قابل مشاهده هستند ، اما از این عادت ، یا به دلیل اینکه بدن جاگوار به بالهای عقب گسترش می یابد ، نمی توانم بفهمم: این که آیا ماشین به درستی حرکت می کند یا تلاش می کند تا بکشید جایی به طرف. من از موقعیت فرمان و پارک در نزدیکی همان ورودی رسمی Lenkom هدایت می شوم.
از یک روز تمرین ، من به تئاتر ماه در مردسالاران می روم. همه خطوط مجبور شده اند. من راه خود را با دقت انجام می دهم. من هنوز به ابعاد عادت ندارم ، و این ترحم به خراب کردن پوست است. من از تئاتر ماه خارج می شوم. درب می تواند باز و گسترده تر باشد. از این گذشته ، لازم است که از آستانه قدم بردارید ، و او در جاگوار قد بلند و گسترده است.
کافی. من NIT را ترک می کنم ، به صحنه می روم و از هنر نمایشی تسلیم می شوم. در حالی که او تسلیم شد ، ماشین با برف پوشانده شد. پنجره عقب را تمیز نکردم. و پشیمان شد بخاری با بارش و در بیست و پنج دقیقه شکست خورد. روز بعد یخ را با یک اسکرابر خرد می کنم و برف را با جارو جارو می کنم. و این به جای خواب پانزده دقیقه اضافی است. و هنرمند باید به اندازه کافی برای طراوت بخوابد. برای چهره فیدر هنرمند است.
روز سوم. روز جدید و سوالات جدید برای سازنده. چرا Ashtray به گونه ای واقع شده است که برای رسیدن به آن ، باید انعطاف پذیری دست ولادیمیر اسپیوکوف را داشته باشید؟ شکل درب و کیفیت پردازش پوست در کنار آن همانند کره ای ارزان است. و سیگنال چرخش به دور از فرمان است. ما باید کشش کنیم. ناشناخته.
برای مدت طولانی نمی توانستم درک کنم که اهرم انتقال اتوماتیک به من یادآوری می کند. به یاد دارم. من دقیقاً همان کارفرمایان را در یک کباب با دوستان در کشور در بیکوو دیدم. فقط دو مورد از آنها وجود دارد. به هر حال ، بر روی کباب این کارفرمایان بسیار دقیق تر از اهرم جعبه در جاگوار وصل شده اند. من به نوعی در یک صندلی صندلی ناخوشایند به بیرون رسیدم و آستین ژاکت من به طور تصادفی آن را قلاب کرد. دستگاه فوراً از رانندگی به خنثی پرواز کرد. با تشکر از شما برای آن لحظه که من در یک چراغ راهنمایی ایستادم و اهرم روی R. پرش نکرد
سوال دیگری برای الگوریتم برای گرم کردن صندلی ها. من به یک رئاستات عادت کرده ام که با آن می توانید گرما را در پنج حالت تنظیم کنید. و بعد روشن شدید و گرم می شوید. شما می توانید آنچه را که روی آن می نشینید سرخ کنید. و در اینجا جای دیگری وجود دارد ، مگر اینکه این یک نقص آزار دهنده یا شوخی تولید کننده باشد. هنگامی که نور در نزدیکی کار می کند ، واشر شیشه جلو را روشن می کنم. در همان زمان ، واشر چراغ جلو شروع به عملکرد با آن می کند. سه موج برس - و لابی تمیز است. خوب. اما پس از آن دوباره ، به دلایلی ، به دلایلی ، واشر چراغ جلو به خودی خود روشن می شود و تمام فاضلاب حاصل از اپتیک به شیشه جلو اتومبیل پرواز می کند. و به دلایلی چراغ جلو چپ عرق کرد. نه زنون ، یادداشت می کنم. واقعاً پشیمان شده است - و این برای چنین اتومبیل است؟!
اما من در مورد کاستی ها چه چیزی هستم؟ در اینجا مزایای آن وجود دارد. یک سیستم صوتی استاندارد خوب. کمی آزار دهنده است که صدا فقط از پشت می رود. این امکان وجود دارد که جهت قابل تغییر باشد ، اما برای این کار باید به منو صعود کنید. و این تنبل است ، و هیچ وقت وجود ندارد. همه در حال اجرا همه چیز با سرعت است. خوب است که با جاگوار دشوار نیست.
خودکار شتاب درنده و به شدت را تسریع می کند. 375 اسب بخار شوخی نیست. آنها به سادگی یک سوار تا حدودی هولیگان را تحریک می کنند. این ماشین شتاب نمی یابد - و مخاطبان اطراف آن را گنگ می کند - پرش می کند. پرش است از یک ردیف به یک ردیف. من روی پدال گاز گیر می کنم ، ابتدا برای یک چهارم ثانیه The Beast یخ می زند (ظاهراً یک دستیار الکترونیک روشن است) ، و سپس ، انگار که با چنگال به داخل آسفالت چسبیده است ، دور می شود و پرش می کند. یک چیز ترسناک است: دقیقاً چگونه او می پرید و چگونه پس از فرود رفتار می کند ، او به تنهایی برای او شناخته می شود. به نظر من دلیل این است که جاگوار خیلی دقیق ، سازگار ، به تسکین ناهموار واکنش نشان می دهد. کوچکترین فاحش ، موجی از آسفالت باعث تغییر در حرکت می شود.
با قضاوت در مورد چگونگی عبور خودرو - بدون کوچکترین رول - تعلیق وی صحیح است. اما صدا همان است که در زمینه قدیمی من است ، وقتی که من در مرحله تعمیر روی آن غلبه کردم. یک ماشین جدید وجود نخواهد داشت و از کابین نیست ، من مشکوک به ILD های موجود در سیستم تعلیق هستم. و آنها می توانند CD را به ضد شوک مجهز کنند. با این سیستم تعلیق ، دیسک ها به طور دوره ای می پرند.
در حلقه باغ ، من به سختی تمایل به بیرون رفتن و دیدن اینکه آیا چرخ پایین آمده است ، سرکوب کردم. آنقدر ماشین شروع به شستشوی راست و چپ کرد. تمیز کردن پس از عبور از بی نظمی ها متوقف شد ، که به نظر می رسد در باغ نیست. اگر با این وجود در جاده متوقف می شدم ، قطعاً سوگند اضطراری می کنم. دکمه محو شده ، در داشبورد پنهان است. شما بلافاصله نمی شوید. و پس از آن مشخص نیست که او به دست آورد یا مورد اصابت قرار نگرفته است. تعیین با لمس دشوار است ، اما شما هم نمی توانید صدا را بشنوید. خیلی ناشنوا
بعد از اجرا ، من برای بازیگری صدا به مرکز تلویزیون می روم. اما ابتدا باید سوخت گیری کنید. من چندین پمپ بنزین را که در نزدیکی خانه واقع شده اند ، می دانم که معمولاً سوخت را پر می کنم. افسوس که هیچ یک از آنها در 98 و اصلاً نیستند. مجبور شدم 95 را بریزم. هیچ چیز ، جانور هضم می کند. و من در آموزش خیابان شرکت نمی کنم. اگرچه جالب خواهد بود.
 
روز چهارم اتفاقی افتاد. نه با گربه. با من. او بیرون رفت و به عنوان بومی نشست. و درب به طور عادی باز می شود و نشستن بسیار راحت است. و آرنج ها دخالت نمی کنند. عادت کردم ، یا چه؟ من قبلاً این همه پوست پوست را دوست نداشتم ، اما در اینجا خوب شد که حتی یک بار دیگر سالن را باز کنم. و آن بسیار آگاهانه ، اما به روشی ساده ، پدال گاز شروع به دوست داشت. فشرده - مکث - پرش. چگونه دیگر خود را با گربه رفتار کنید؟ و به توقف با پای چپ ، معلوم شد که می توانید آن را بدست آورید. درست است ، فقط با ترمز فعال ، وقتی از صندلی جلو می روید. من واقعاً می خواستم تنه را ستایش کنم. شش بسته از یک فروشگاه مواد غذایی کاملاً محکم است و در تمام تنه نمی پرید. باشه. دیگران احترام می گذارند ، فرومایه. اکنون ، در چراغ راهنمایی ، فیزیولوژی من باعث می شود همسایگانش بسیار کمتر از آنچه این فیزیولوژی سوار می شود ، علاقه کمتری داشته باشد. با تشکر از فروشنده Jaguar Muse Motors ، آنها برای تصویر کار کردند.
من قبل از اجرا در یک رختکن نشسته ام. آنها می پرسند: چه کسی با ما به جاگوار رسید؟ من با لبخند بی دقتی جواب می دهم - و این من هستم. همکاران تعجب می کنند. و من خوشحال هستم. جگوار مورد احترام است. و در نتیجه این ، استاد آنها کمی متفاوت از آن قدردانی می شود.
سرانجام همسرش را چرخاند. اولگا جانور را بررسی کرد. او گفت که احساس سالن جاگوار به گونه ای است که می خواهم کفش های شما را بردارم. به هر حال ، او چیزهای زیادی در مورد اتومبیل های زیبا می داند. او معمولاً این را دوست دارد ، بنابراین این کمتر از یک مبدل نیست. در موارد شدید ، یک محفظه. یک چیز غیرقابل درک است: به دلایلی ، او خواست که سریع سوار نشود. درخواست برای اعدام دشوار است. در همان روز ، من 190 کیلومتر در ساعت را دادم. بوریا من مدتها پیش شروع به تفریق می کرد. و این جانور با آرامش و با اعتماد به نفس (به روشی خوب) در امتداد بزرگراه اسلاید می شود. و اورکلاک خوشحال می شود. و صدا خوشایند است. برای مطابقت با شدت شتاب. اما پدال گاز هنوز نرم است. برای من ، البته
روز پنجم من بیشتر و بیشتر به این جانور عادت می کنم. من به راحتی می نشینم من به راحتی بیرون می روم با آرام و راحت می روم. خودم را گرفتم که فکر کردم خودم می خواهم ماشین را بشویم. زیرا اعتماد به نفس این تجارت به غریبه ها حیف است.
من از چیزهای کوچک خوشحالم. به عنوان مثال ، یک ترخیص بزرگ. دامن سپر جلو بالاتر از زمین بالاتر از من است. من این را فهمیدم که بار دیگر در لنکوم پارک کردم. پیش از این ، من همیشه مهار را لمس می کردم ، و در جگوار طبیعی بودم. بدون قلاب
آینه ها فوق العاده هستند. همه داخلی و خارجی. به نظر من آینه چپ به طور کلی بدون منطقه مرده است. دستگاهی که از پشت سر من غلبه می کند تقریباً غیر واقعی است - در هر زمان و هرجایی قابل مشاهده است.
 
  روز ششم من فکر می کنم می دانم چه نوع گربه ای است. این هنوز یک گربه نیست ، بلکه یک بچه گربه است. زیرا فقط بچه گربه ها می توانند مانند آن پرش کنند و سرخ شوند. و من به این بچه گربه عادت کردم. علاوه بر این ، من در پرش های او کمی وزوز گرفتم. از این گذشته ، لازم است که او را گرفتار ، به حرکات او واکنش نشان دهید. هرچه جانور بیشتر بفهمید ، ترغیب آن آسان تر است. و مدیریت کنید.
ناگهان لذت مسلسل را احساس کردم. دستگاه در واقع من را آزار می دهد. من معتقدم که رانندگی روی آن همان رانندگی در یک ماشین خانگی است. شما همیشه خود را در معرض ناشناخته قرار می دهید. و در Jaguar یک موضوع کاملاً متفاوت است. سر فقط با Rovering ناخوشایند مشغول است ، شما برای تعویض چرخ دنده ها پریشان نیستید.
با ترک باشگاه ورزشی ، متوجه شد که نوعی نور آتش گرفته است. این کلمه نمایش داده شد - عملکرد. آیا این به طور خاص این جانور به من واکنش نشان نمی دهد؟
 
روز هفتم و درآخر. گربه بیشتر از بوری آشنا شد. حتی کاستی های جاگوار به برخی از آتویسم های خنک تبدیل شده است که باعث تحریک نمی شوند. شاید او به دنبال یک هفته بود؟ در فکر فراق قریب الوقوع ، ناراحت می شود. و دوباره با جگوار بازی کنید ، با لذت زیاد.
 
متن دیمیتری Pevtsov ، عکس evgeny tsoi
 
دیمیتری Pevtsov. اتومبیل اتومبیل. او در جام روسیه فولکس واگن چوگان شرکت می کند. بازیگر تئاتر و فیلم حرفه ای. هنرمند مردم روسیه ، برنده جایزه دولت. او در تئاتر لنکوم کار می کند. او در فیلم ها بازی کرد: با نام مستعار The Beast ، مافیا جاودانه است ، یک قرارداد با مرگ ... و همچنین در سریال های تلویزیونی: گانگستر پترزبورگ ، توقف تقاضا. اتومبیل های شخصی - فولکس واگن بورا و مرسدس W126.
 

منبع: "Autopilot"