تست درایو فورد موستانگ شلبی GT500 از سال 2009 کوپه
من مار هستم ...
کلاس اول AC ، بدون موتور و گیربکس ، در 2 فوریه 1962 توسط یک هواپیما از انگلیس در کالیفرنیا وارد شد. آن شب ، کارولا شلبی رویای یک نماد را داشت - سر یک کبرا ، که به اعتصاب رسید. من برای یک ثانیه از خواب بیدار شدم و یک کبرا را در یک دفترچه ضبط کردم که همیشه در کنار تختخواب در کنار تختخواب نگه داشتم. من بلافاصله فهمیدم که این نام دقیقاً همان چیزی است که شما برای ماشین نیاز دارید. هشت ساعت بعد ، موتور 260 هیپو و یک جعبه 4 سرعته Borg-Warner در حال حاضر در ماشین بود و کارول شلبی و دینا مون به سمت کبرا جدید در جاده رفتند. متأسفانه ، آنها به یک کوروت واحد نرسیدند.در دسامبر سال 1960 ، این ورزشکار مشهور کارول شلبی در آخرین مسابقه خود - لس آنجلس Rimes - Mirror Grand Prix برای اتومبیل های اسپرت اجرا کرد. Maserati 61 Birdcage او پنجم شد ، اما شلبی قهرمان سال شد. او تقریباً 38 سال داشت. سلامت دیگر به شلبی اجازه نداد که در مسابقات شرکت کند ، اما او قصد نداشت از اشتیاق خود به اتومبیل خودداری کند.
سال بعد ، شلبی مدرسه مدرسه رانندگی بالاتر را افتتاح کرد - دانشکده رانندگی با عملکرد بالا. تبلیغی در مجله ، که برای آن 90 دلار پرداخت کرد ، به یک جریان درخواست برای مواد آموزشی تبدیل شد. اولین سود 1400 دلار بود.
در همین زمان ، شرکت انگلیسی AC Cars عرضه موتور بریستول را که در خانواده دوتایی خود استفاده می کرد ، از دست داد. پس از یادگیری این موضوع ، شلبی به چارلز هارلوکا ، صاحب اتومبیل های AC پیشنهاد داد تا یک ماشین اسپرت بر روی شاسی اقوام انگلیسی با موتور 3.6 لیتر V8 Ford که به تازگی ظاهر شده بود ، بسازد. هارک موافقت کرد ...
در مارس 1962 در ونیز ، کالیفرنیا ، شرکت شلبی-آمریکایی که توسط شلبی ایجاد شده بود ، درآمد کسب کرد. اولین اتومبیل او با CSX 2000 ، Piercing Yellow ، در ماه آوریل در نمایشگاه موتور نیویورک در غرفه فورد ظاهر شد. سفارشات از نمایندگی ها رفتند - کبرا متولد شد.
این خودرو به عنوان کبرا خوانده می شد ، مجمع آن در ایالات متحده آمریکا تأسیس شد ، جایی که شاسی های آماده با اجساد از انگلیس تحویل داده شد. در کارخانه AC Cars در انگلیس ، اتومبیل های بازار اروپا مونتاژ شدند ، آنها به موتورهایی مجهز بودند که پروازهای برگشت یافته بودند. معلوم شد که این ماشین چنان موفق است که هنوز در انگلیس تولید می شود ، و به ذکر سخنان بیشماری که در سراسر جهان گفته می شود ، نیست. همانطور که کبرا سزاوار یک داستان جداگانه است و ما به دهه شصت باز خواهیم گشت.
کارول شلبی نام Cobra را به عنوان یک علامت تجاری ثبت کرد و در بنگاه اقتصادی که AC Cobra را در ایالات متحده مونتاژ کرد ، همچنین شروع به تنظیم سریال فورد موستانگ برای کسانی کرد که از شاخص های بالا این پرفروش آمریکایی کاملاً راضی نبودند. از اواخر سال 1964 ، به طور همزمان با Cobra اصلی ، شرکت Shelby Shelby Cobra GT350 ، نسخه دوتایی از سریال Mustang Fastbek با یک موتور 5.7 لیتری ، سیستم تعلیق و فرمان اصلاح شده ، چرخ های گسترده ، جعبه مکانیکی وارنر و افزایش یافته است. دیفرانسیل اصطکاک. قدرت موتور 350 لیتر بود. با. Shelby Cobra GT350 با فورد Thunderbird و GT500 با موتور 7 لیتری بعداً ظاهر شد.
در اواخر دهه 60 ، شلبی بازنشسته شد و نام تجاری Ford Cobra را به فروش رساند که هر از گاهی برای کسانی که عاشق داغ تر هستند ، اتومبیل های شارژ شده ای به نام فورد موستانگ کبرا تولید می کنند. از موستانگ اصلی ، آنها توسط موتورها ، سیستم تعلیق ، سیستم ترمز و البته یک نماد - در مشبک رادیاتور ، یک اسب وحشی هنوز یک بی ادب است ، جایی که او می خواهد و در هیئت مدیره - سر یک کبرا گل رز است. اعتصاب
مجله ما در مورد سریال فورد موستانگ در آگوست سال گذشته (موتور 4) نوشت. اگر به یاد داشته باشید ، مقاله با کلمات به پایان رسید: این ماشین همیشه خریدار خود را پیدا می کند ، چه در آمریکا و چه در گذشته. و ما اشتباه نگرفتیم - در حیاط سرمقاله جدید موستانگ جدید 1997 ، اما ساده نیست ، اما در نسخه کبرا. البته قرمز. فرصتی وجود دارد که دریابیم که تنظیم در آمریکایی چیست.
از نظر ظاهری ، دستگاه عملاً فرقی ندارد ، به استثنای این نماد و یک هود جدید با فرم های توسعه یافته تر برای قرار دادن تجهیزات موتور اضافی - موتور با 90 لیتر قدرتمندتر شده است. با.
این خودرو از لاستیک های BF Goodrich با یک آج و از نظر ظاهری ورزش عبور کرد. در کابین ، از چرم اصلی سیاه به عنوان ماده اصلی نهایی استفاده می شود ، همه چیز با طعم و کیفیت عالی انجام می شود. به طور کلی ، این نکته قابل توجه شد که اتومبیل های آمریکایی ، به ویژه با ادعای ورزش ، بیشتر شبیه همکاران اروپایی و ژاپنی خود بودند که با شدت و مختصر مشخص می شوند. فرود به دلیل طیف گسترده ای از تنظیمات صندلی راننده مناسب است. روی بالش از زیر یک اهرم کوچک وجود دارد که آن را با حرکات عمودی و افقی با استفاده از درایوهای برقی کنترل می کند و تغییر در پشت پشت توسط یک دسته گرد در محل اتصال آن با یک بالش انجام می شود.
صندلی ها کاملاً نرم هستند ، اما با پشتیبانی جانبی توسعه یافته ، شکل و مواد به گونه ای است که وقتی خود را در صندلی پیدا می کنید ، احساس وحدت کامل با ماشین وجود دارد. زاویه تمایل فرمان را می توان در چند موقعیت ثابت برای خودتان انتخاب کرد. فرمان با یک کیسه هوا یکپارچه دستگاه هایی را با شماره گیری های سفید جدید و جدید بسته نمی کند.
فضای کافی در کابین برای دو نفر وجود دارد ، مسافران صندلی های جلو احساس راحتی می کنند و فقط کودکان برای کودکان کافی هستند - بدنه ماشین مطابق فرمول 2+2 ساخته می شود. دسترسی به سالن به دلیل درب گسترده بسیار مناسب است ، اما آستانه بالاتر از حد معمول است که با موقعیت بالای بالش نسبت به کف جبران می شود. این باعث تعجب شد - در یک ماشین اسپرت نزدیک تر بودن به زمین آشنا است.
اهرم گیربکس گیربکس کوتاه است ، نقل و انتقالات به راحتی و واضح روشن می شود. من محل پدال ها را دوست داشتم ، در ابتدا از دوره بزرگ پدال شتاب دهنده و نرمی آن تا حدودی هشدار داده شد ، اما پس از آن فکر می کرد که برای یک موتور با حجم زیاد و گشتاور بالا ، این طبیعی است. بررسی از همه جهات خوب است ، قفسه های جلو در گوشه ها دخالت نمی کنند و هر آنچه که لازم است برای آینه های جانبی قابل مشاهده است.
این موتور با یک هوم مشخصه ، که توسط عایق صدا خوب خفه شده بود ، راه اندازی شد. لمس کردن. موتور با اطمینان با حرکت ، ماشین لمس می کند ، پشت را در صندلی فشار می دهد ، اما نه به اندازه انتظار. ماشین به خوبی شتاب می یابد ، اما ما آن را با یک شلیک صدا نمی کنیم.
عملکرد مفصل پدال کلاچ و اهرم گیربکس از اطلاع رسانی و توانایی بازی چسبندگی برای به دست آوردن هیجان های اضافی خوشحال شد. کار سیستم تعلیق تأثیر عجیبی به همراه داشت. به طور خلاصه - استاندارد برهنه. ما انتظار سختی ورزش را داشتیم و به نظر می رسید که تعلیق یکسان است ، ما هیچ تغییری احساس نکردیم. اما با مسئولیت های مستقیم آنها - نگه داشتن ماشین در جاده و زحمت راننده و مسافران با یادآوری مداوم از بی نظمی جاده - تعلیق کاملاً مقابله است.
در گوشه و کنار ، ماشین به طور قابل توجهی درهم می شود ، اما چرخ ها در جاده نگه داشته می شوند. اگر فرمان را بیشتر می گیرید ، چرخ های کنترل شده شکسته می شوند و جلوی ماشین چرخش را بیرون می کشد. شاید این به دلیل نرمی بیش از حد عناصر الاستیک تعلیق جلو باشد - ضرری ندارد که بلوک های خاموش را سخت تر کنید.
نیروی روی فرمان در تمام روشهای حرکت بسیار کم است ، که در واقع برای اتومبیل های آمریکایی آشنا است ، اما ما انتظار چنین نرمی از ورزش Mustang Cobra GT را نداشتیم. پارکینگ دشوار نیست و در جاده لازم است که عملکرد تقویت کننده و نسبت دنده بزرگ مکانیسم فرمان را اصلاح کنید. برعکس ، ترمزها از حساسیت و اثربخشی آنها راضی بودند. این خودرو مجهز به ABS است که تا لحظه مناسب در خواب است ، بدون اینکه راننده را روی Trifles آزار دهد.
در پل عقب (کلمه پل به بهترین وجه مناسب است - سیستم تعلیق عقب ساختار باستانی با پرتوی نامشخص) دیفرانسیل افزایش اصطکاک وجود دارد ، که کمی تصویر شتاب را بهبود می بخشد ، به خصوص در صورت عدم وجود لغزش چرخ با یک تاشو کمی فرمان. اما لاستیک ناامید شده است - یک انتخاب بسیار ناموفق برای چنین اتومبیل. شاید ماشین با جایگزینی آن آن را تشخیص ندهد.
به طور کلی ، فورد موستانگ کبرا GT برداشت های مبهم را به جا گذاشت. یک ماشین اسپرت آمریکایی فرقه ای ، بیش از 300 اسب وحشی زیر کاپوت ، یک مار مار در هیئت مدیره ... ما انتظار داشتیم چیزی شبیه به آن ... اما معلوم شد - فقط یک ماشین خوب ، نرم ، صاف ، با آرامش ، دردناک موتور
فورد موستانگ از نظر ظاهری نماینده معمولی از اتومبیل های عضلانی است که در ایالات متحده یا اتومبیل های عضلانی بسیار محبوب است ، اما در واقع اتومبیل های تقریباً معمولی است و به نظر می رسید که نسخه کبرا فقط آغاز پالایش Mustang به یک ورزش است ذهن یا شاید فقط در مورد انتظارات خیلی زیاد ما باشد؟
الکسی واسیلیف
تیم خلبانی میلر
محل کار راننده
همه چیز به طور معمول ، در مکان های مناسب است. من محل اهرم گیربکس را دوست داشتم. صندلی ها راحت و دارای پشتیبانی جانبی خوب هستند.
فرود آمدن
راحت ، با مجموعه کاملی از تنظیمات.
مرور
خوب به جلو و عقب ، قفسه های جانبی دخالت نمی کنند.
فرمان
شکل فرمان به دلیل بالش بزرگ داخلی واقعاً آن را دوست نداشت. تنظیم جالب ستون روی زاویه تمایل - در اطراف لولا Cardan در نزدیکی توپی انجام شده است.
پدال
موقعیت مکانی خوب ، تلاش های اندک ، به ویژه در پدال گاز ، به همین دلیل به نظر می رسد بی حس است.
سالن
راحت ، مدرن ، نزدیک به اروپایی نسبت به آمریکایی. مکان های کافی برای راننده و مسافر وجود دارد.
تعلیق
ماشین در گوشه ها شکسته نمی شود. من سمت راست چرخ های جلو را در چرخش های شیب دار دوست نداشتم. سیستم تعلیق نرم و راحت است ، که برای یک ماشین اسپرت عجیب است ، اما در جاده های ما - آنچه لازم است. انتخاب لاستیک ناموفق است.
پویایی شناسی
صاف ، برجسته نیست.
ترمز
خوب
سعادت
مانند یک مسابقه ، شما آن را دریافت نمی کنید. اما با رفتار در جاده و ظاهر کبرا ، فورد موستانگ بهتر است.
تصور کلی
یک ماشین خوب برای یک مصرف کننده که پول زیادی ندارد ، اما کسی که می خواهد در جاده احساس اطمینان کند. این خودرو بالاتر از حد متوسط \u200b\u200bاست ، با یک موتور یکنواخت ، یک ماشین ورزشی ارزان قیمت برای کسانی که می خواهند یکدست و آرام و بدون تکان دادن تسریع کنند. پوسته نیست به عنوان یک ماشین برای هر روز برای رانندگی در اطراف شهر و آزادراه کاملاً مناسب است.
سرگئی ایوانوف ، میخائیل واسیلیف
منبع: موتوری